رهبر معظم انقلاب ۱۰سالگی شهرستان ادب را تبریک گفتند/ سعی شیاطین برای واگرایی هنر از مفاهیم انقلابی را باطل کنید

مراسم دهمین سالروز تأسیس مؤسسه شهرستان ادب با قرائت پیام مقام معظم رهبری برگزار شد. ایشان در این پیام بر تلاش برای جلوگیری از واگرایی هنر از مفاهیم انقلاب اسلامی تأکید کردند.
به نقل از نوپیام، مراسم دهمین سالروز تأسیس مؤسسه شهرستان ادب با حضور سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی‌محمد مؤدب مدیرعامل شهرستان ادب، مدیران دفاتر شعر، موسیقی، داستان این مجموعه ادبی و جمعی از اصحاب فرهنگ و ادب صبح امروز، دوم خردادماه، در مجموعه شهدای هفتم تیر سرچشمه برگزار شد.

در بخشی از این مراسم پیام مقام معظم رهبری به‌مناسبت دهمین سالروز تأسیس این مؤسسه فرهنگی قرائت شد. متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اولاً ده‌سالگی شهرستان ادب مبارک باشد.

ثانیاً از زحمات عزیزان و ملاحظه فهرست محصولات مؤسسه خرسند و متشکرم. ثالثاً استمرار تلاش‌ها و دقت در رعایت ملاحظات فنی و نیز ملاحظات ارزشی را از این عزیزان انتظار دارم.

رابعاً در کنار گسترش کمی که البته مطلوبست، اعتلای کیفی حتماً درخور توجه و اهتمام است. این به کار شما و عمری که برای آن صرف شده معنا می‌‌دهد.

خامساً می‌دانید که سعی زیاد می‌شود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید. برای شما عزیزان همیشه دعا می‌کنم.
والسلام علیکم

پروانه معصومی: مادرشدن زن را کامل می‌کند/ حرف‌های داریوش ارجمند را تأیید می‌کنم

بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در واکنش به هجمه‌های اخیر علیه اظهارنظرهای داریوش ارجمند تأکید کرد یک زن تا مادر نشود کامل نمی‌شود.
به نقل از نوپیام، پروانه معصومی از جمله بازیگرانی است که کارنامه پرباری از حضور در سریال‌های تلویزیون و فیلم‌های شاخص در سینما دارد؛ کوچک جنگلی، امام علی(ع)، هم‌شاگردی‌‌ها، مسافر ری، پلیس جوان، یوسف پیامبر، دریایی‌‌ها و ملکوت از جمله سریال‌هایی است که معصومی در آن‌ها به ایفای نقش پرداخته است. او این روزها کمتر از گذشته جلوی دوربین سریال یا فیلمی قرار می‌گیرد چون تا قبل از کرونا، فیلمنامه‌ها آن جذابیت و دلچسبی هنرمندی را ندارند و بعد از کرونا هم، بیشتر مراقبت می‌کرد، با این اوصاف به کرونا مبتلا شد و دوران نقاهت را گذراند.

او بیشتر از بازیگری به خانواده اعتقاد دارد و همواره این کانونِ گرم را به هر چیزی اولویت داده تا جایی که در دوران تربیت و پرورش فرزندش، پیشنهادهای بسیاری را رد کرده است.

پروانه معصومی و داریوش ارجمند در کارهایی مثل سریال امام علی، مسافر ری، پلیس جوان و ناخدا خورشید کنار هم نقش‌های ماندگاری را از خودشان به‌یادگار گذاشته‌اند. به‌بهانه هجمه‌های علیه داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون از معصومی پرسیدیم که چرا خانواده را بیشتر در اولویت قرار داده‌ است و نظرش درباره مادری و اهتمام به این جایگاه والا، چیست.
در لابه‌لای این گفت‌وگو، نظر این بازیگر پیشکسوت را درباره اظهارنظر داریوش ارجمند درباره مادر شدن زنان جویا شدیم؛ وقتی که آقای بازیگر اشاره کرد: یک خانم باید 250 کیلوگرم وزنه بزند تا به‌جای اینکه بهترین مادر دنیا شوند، بهترین وزنه‌بردار جهان شود. او در واکنش به این اظهارنظر به خبرنگار تسنیم گفت: من هم ترغیب می‌کنم جوانان را که ازدواج کنند و خانواده تشکیل بدهند؛ همواره گفته‌ام و شعارم بوده است خانواده در اولویت قرار دارد. حرف‌های آقای ارجمند را تأیید می‌کنم؛ در درجه اول مادر بودن خیلی مهم است و فکر می‌کنم یک زن مادر نشود کامل نمی‌شود.

وی با اشاره به مقوله وزنه‌برداری که در جریان این اظهارنظر پیش آمده است، خاطرنشان کرد: خیلی تصمیم شخصی است که خانمی برایش وزنه‌برداری بیشتر اهمیت داشته باشد. من نمی‌توانم درباره این مسئله اظهارنظری داشته باشم اما به‌اعتقاد من مادر بودن، اهمیت بیشتری دارد. من خیلی سروکار داشتم با کسانی که نتوانستند مادر بشوند و تلاش می‌کنند که باردار بشوند.

پروانه معصومی درباره تجربه خودش در ترجیح دادن خانواده به بازیگری، تأکید کرد: زمانی بود که از فرزندم مراقبت می‌کردم؛ وقتی پسرم کوچک‌تر بود با وجود اینکه همسرم کمک می‌کرد اما خیلی از کارها را قبول نمی‌کردم تا بیشتر با هم باشیم. کنار خانواده بودن را ترجیح می‌دادم و همیشه می‌گویم حتماً میانِ بازیگری و خانواده، اول خانواده را انتخاب می‌کنم.

او در پاسخ به این سؤال که “چرا یک فرزند دارید؟”، گفت: متأسفانه به‌دلیل مشکل قلبی نمی‌توانستم فرزند داشته باشم. چون همیشه پسرم در دوران پیش‌دبستانی و دبستان به من می‌گفت “همه یک برادر و خواهر دارند و من ندارم”؛ واقعاً همیشه دلم می‌خواست فرزندان بیشتری داشته باشم و متأسفانه به‌دلیل این عارضه نشد. یادم می‌آید بچه بودم از من می‌پرسیدند “دوست داری چند فرزند داشته باشی؟”، می‌گفتم “12 بچه داشته باشم.”، با این اوصاف همیشه توصیه‌ام این بوده است خانواده‌ها پرجمعیت باشند.

بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در پایان درباره حضورش در سریال “در کنار پروانه‌ها”، تأکید کرد: در سریال “در کنار پروانه‌ها” مشغول کارم و در لاهیجان تصویربرداری می‌شود. کرونا را یک بار گرفتم و الآن واکسن کرونا را نمی‌توانم تزریق کنم، چون حساسیت دارویی دارم و باید با صلاحدید پزشکم این اتفاق بیفتد.

امام خمینی(ره) مقید بود سفارش‌های آیت الله بهجت(ره) را دقیقاً اجرا کند/ شگفتی‌های ماجرای بازسازی گنبد حرم حضرت معصومه (س)

بارها اتفاق می‌افتاد که آیت الله بهجت(ره) به امام خمینی پیغامی برای قربانی کردن یا امور دیگر می‌داده و امام مقید بودند به‌طور دقیق به این سفارش‌ها عمل کنند.
به نقل از نوپیام، آشنا شدن با سبک زندگی و سیره علمای دینی و بندگان صالح خدا می‌تواند درس‌های مهمی برای زندگی ما به همراه داشته باشد؛ اما در این میان، شنیدن سیره و سبک زندگی ایشان از کلام دوستان و آشنایان راهی است که رمزهای زیادی را آشکار کرده و نکات و آموزه‌های مهمی را بازگو خواهد کرد.

آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی سال‌ها در کلاس درس آیت الله بهجت(ره) شرکت کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم که در دفتر امام خمینی (ره) بود، بارها شاهد دیدارهای امام (ره) با آیت الله بهجت بود و حتی گاهی پیغام‌های این دو مرد الهی را به یکدیگر می‌رساند. بعد از آن سال‌ها که تولیت حرم مطهر حضرت معصومه (س) را بر عهده داشت، از تذکرات و راهنمایی‌های آیت الله بهجت بهره‌مند شده است.

با استناد به صحبت‌ها و نکات آیت الله مسعودی خمینی به بررسی سیره عارف کامل و عبد صالح خدا، مرحوم آیت الله العظمی محمدتقی بهجت رحمه‌الله علیه پرداخته است.

شرکت در درس آیت الله بهجت(ره)

شروع آشنایی شما با آیت الله بهجت(ره) و شرکت در درس ایشان چگونه اتفاق افتاد؟

مدتی در کلاس درس امام خمینی رحمه‌الله شرکت می‌کردم. یک بار همراه با مرحوم آیت الله مصباح یزدی از محوطه حرم حضرت معصومه سلام الله علیه می‌گذشتیم. آقایی را دیدم که با محاسن سفید و مرتبی در گوشه‌ای نشسته بود که توجهم به ایشان جلب شد و از آیت الله مصباح پرسیدم که او را می‌شناسد یا نه.

آیت الله مصباح هم گفت که ایشان آقای بهجت است که از نجف به قم آمده و در اینجا درس و بحث دارد. متوجه شدم که آیت الله مصباح چند سالی هست که در کلاس درس آقای بهجت شرکت می‌کند.

بعد از آن، من هم در کلاس ایشان که در یک حجره قدیمی در مدرسه فیضیه تشکیل می‌شد شرکت کردم. البته بعد از مدتی محل کلاس را به یک خانه قدیمی و کوچک در نزدیکی منزل آیت الله بهجت تغییر دادیم. اما چون آن خانه هم مخروبه شده بود، به پیشنهاد ایشان کلاس‌ها در منزل خودشان برگزار می‌شد. به این ترتیب حدود ده سال در کلاس آیت الله بهجت شرکت کردم.

روش تدریس آیت الله بهجت(ره)

یکی از مواردی که شاگردان آیت الله بهجت(ره) به آن اشاره می‌کنند، شیوه درس گفتن ایشان بود که با سایر علما مقداری متفاوت بود.

همین طور است. ایشان چند دقیقه ابتدای هر درس را به بیان نکته‌های اخلاقی می‌گذراند و مسائل را طوری بیان می‌کرد که در جان و روح انسان تأثیر می‌گذاشت. بعد از آن موضوع را به طور کامل می‌گفت و همه موارد و نکات را یادآوری می‌کرد.

البته هیچ وقت در مورد اینکه چه کسی چنین مطلبی را گفته، چه کسی نظر دیگری داده و از این جور موارد صحبتی نمی‌کرد. یعنی اسم افراد را نمی‌آورد و حتی اشاره نمی‌کرد که کدام مطلب نظر خود ایشان است.

گاهی می‌گفت «این‌طور هم می‌شود گفت» و ما از این اصطلاحات متوجه می‌شدیم که این قسمت از بحث نظر خود ایشان است. به این صورت طلبه‌ها باید خودشان جستجو می‌کردند تا گوینده مطالب را پیدا کنند.
ارتباط دو عالم ربانی

شما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مدت‌ها در محضر امام خمینی (ره) بودید. ارتباط امام (ره) با آیت الله بهجت چگونه بود؟

به خاطر دارم که یک بار امام خمینی رحمه‌الله علیه به من فرمودند: «فلانی! فردا می‌خواهیم به منزل آقای بهجت برویم.» فکر می‌کنم که ایشان می‌دانستند که من در درس آیت الله بهجت شرکت می‌کردم. فردای آن روز، موقع صبح، به امام (ره) گفتم که وقت رفتن است و همراه ایشان به منزل آیت الله بهجت رفتیم که آن موقع در کوچه مسجد ارک بود.

به خدمت ایشان که رسیدیم، امام (ره) با اشاره به من فرمود که اتاق را ترک کنم. من هم بیرون رفتم و حدود بیست دقیقه‌ای امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) با هم خلوت کرده و صحبت می‌کردند. بعد از آن چند باری هم اتفاق افتاد که آیت الله بهجت (ره) به من پیغامی می‌داد تا برای امام خمینی (ره) ببرم.

سفارش آیت الله بهجت به امام خمینی مبنی بر قربانی کردن

پس شما به نوعی پیغام‌های ایشان را به امام (ره) می‌رساندید و بنابراین باید تا حد زیادی از ارتباطات ایشان مطلع باشید.

البته از محتویات پیغام‌ها خود امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) مطلع بودند و من در خدمت ایشان بودم. دو سه بار آیت الله بهجت به من گفتند: «به آقا بگویید فردا دو تا گوسفند قربانی کند.»

من هم مطلب را به اطلاع امام (ره) می‌رساندم و ایشان هم همان موقع دستور می‌دادند تا این کار انجام شود. من هم با آقای فرجی که قصاب بود تماس می‌گرفتم و می‌گفتم: «دو تا گوسفند بیاورید و اینجا بکشید.» بعد از ذبح هم گوشت قربانی را به فقرا و همسایگان می‌دادیم.

یک بار هم بود که آیت الله بهجت فرمودند: «به آقا بگویید فردا سه گوسفند قربانی کنند.» بنده هم مسئله را به امام (ره) می‌رساندم و امام هم مقید بودند که دقیقاً خواسته آیت الله بهجت را اجرا کنند. البته هیچ وقت دلیل این عددها که دو یا سه گوسفند قربانی شود را نمی‌دانستم و وقتی آیت الله بهجت این طور می‌فرمود من هم عین کلام ایشان را به امام می‌رساندم.

هیچ وقت دلیلش را نپرسیدید؟

نه. نه می‌دانستم و نه می‌پرسیدم. فکر می‌کردم اگر خودشان بخواهند می‌گویند و وقتی صحبتی نمی‌کردند من هم کنجکاوی نمی‌کردم.

حالات عرفانی عبد صالح خدا

یکی دیگر از خصلت‌های آیت الله بهجت که شاگردان و افراد مرتبط با ایشان تا اندازه‌ای مطلع شدند، حالت‌های عرفانی ایشان بود. شما این حالت‌ها را چگونه دیدید یا درک کردید؟

آیت الله بهجت(ره) دائم‌الذکر بود، یعنی تسبیح به دست می‌گرفت و ذکر خدا را می‌گفت. حتی در حالی که در کوچه و خیابان و در فاصله منزلشان تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها رفت و آمد می‌کرد، در حال ذکر بود و مقید بود تا حتی یک لحظه از یاد خدا غافل نباشد. این حالت را مردمی که از کنار ایشان رد می‌شدند هم به خوبی متوجه می‌شدند.

اما بعضی مواقع در بین صحبت‌هایشان به مواردی اشاره می‌کردند که موجب تعجب دیگران می‌شد. مثلاً گاهی در کلاس درس که نکته اخلاقی می‌گفت موردی را مطرح می‌کرد که یکی از افراد حاضر در کلاس دغدغه انجام همان کار را داشت.

برای من هم اتفاق می‌افتاد که می‌خواستم کار خاصی را انجام بدهم و مدتی در فکر آن بودم، به کلاس آیت الله بهجت که می‌رفتم ایشان با اشاره و مثال همان مورد را تذکر می‌داد و می‌گفت که این کار خوب یا بد است و مقدمات انجام آن را مطرح می‌کرد.

توصیه آیت الله بهجت برای بازسازی گنبد حرم حضرت معصومه(س) و شگفتی‌های ماجرا

می‌شود در این مورد مثال واضحی بزنید؟

نمونه بارز آن در مورد بازسازی گنبد حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها است که چند سال قبل و در زمان حیات آیت الله بهجت انجام دادیم.

یک بار برای بررسی شرایط گنبد به بالای آن رفتم و متوجه شدم که لایه‌های طلای گنبد دارد از بین می‌رود. به یکی از مسئولان دفتر گفتم تا مقدار هزینه لازم برای بازسازی گنبد را مصاحبه کند و به من اطلاع بدهد. او هم بعد از بررسی‌های لازم خبر داد که حدود چهار میلیارد تومان هزینه دارد و چهار سال هم انجام این کار زمان نیاز دارد.

من با خودم فکر کردم که نه این مقدار پول را دارم و نه این مقدار عمرم فرصت می‌دهد تا گنبد را بازسازی کنم. به همین دلیل از انجام کار منصرف شدم.

یکی دو روز از این قضیه گذشته بود که به خدمت آیت الله بهجت رفتم. به محض اینکه من را دید، فرمود: «گنبد دارد خراب می‌شود. چرا درستش نمی‌کنید؟» تعجب کردم که آقا از کجا می‌داند گنبد دارد خراب می‌شود. خودشان که نمی‌توانستند تا آن بالا بروند و ببینند، بعید هم بود که کسی در همان مدت کوتاه به ایشان خبر داده باشد.

در همین فکرها بودم که فرمود: «شما گنبد را درست کنید، خدا پولش را می‌دهد.» بعد کمی مکث فرمود: «خدا عمرش را هم می‌دهد.» بدون اینکه درباره نبودن پول یا کفاف ندادن عمرم حرفی زده باشم، همه جواب‌ها را داد. به همین دلیل گفتم «چشم، ان‌شاءالله انجام می‌دهیم.»

اما باز هم به این فکر بودم که هیچ پولی برای این کار ندارم که آقا خطاب به پسرشان فرمود: «علی آقا! پنج میلیون تومان به ایشان بدهید برای طلاکاری گنبد.» فکر کردم چند میلیارد لازم است، با پنج میلیون کار راه نمی‌افتد. همان موقع دوباره صدا زدند: «علی آقا! ده میلیون تومان بدهید.»

چند روز گذشت و من در این فکر بودم که چه کنم. تا اینکه آیت الله بهجت یک بار دیگر فرمود: «چرا کار را شروع نمی‌کنید؟» گفتم مبلغ برای شروع کار کم است. ایشان هم گفتند «شما شروع کنید پولش را خدا می‌دهد.»

با توصیه مؤکد ایشان مطمئن شدیم که کار انجام می‌شود. به همین ترتیب آماده شروع کار شدیم. همان روزها بود که ساختمان نیمه ساخته‌ای که در تهران داشتیم و مدت‌ها بود که کسی آن را نمی‌خرید، مشتری پیدا کرد به مبلغ هشت‌صد میلیون تومان. مشتری به سفارش ما تمام پول را به حساب بانک مرکزی ریخت تا بتوانیم میزان طلای لازم را از بانک تحویل بگیریم.

یک نفر هم تماس گرفت و گفت: «تمام دستمزد کارکنان را من می‌دهم.» استاد طلاکاری که گنبد امام رضا علیه السلام را طلاکاری کرده در همین چند روز از خدمت در آن آستان بازنشست شد و برای بازسازی گنبد حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها آمد. به این ترتیب بود که همه کارها خیلی زود به خوبی انجام شد و کار بازسازی گنبد حرم در طول دو سال و چند ماه به خوبی به پایان رسید.

بررسی کتاب فرزندخواندگی در قانون ایران از زبان ابراهیم صنوبر مولف کتاب

ابراهیم صنوبر به تشریح کتاب فرزندخواندگی در قانون ایران پرداخت و گفت: کتاب «فرزند خواندگی در قانون ایران » به قانون فرزند خواندگی جدید و‌ مقایسه با قانون قدیم و نوآوری های فرزند خواندگی پرداخته شده است.

وی ادامه داد: از دیگر مباحث این کتاب، تکالیف متقابل سرپرست و فرزندخوانده و کلیاتی از موضوع فرزندخواندگی موضوع بحث این کتاب می باشد و در بخش دیگر به، حقوق متقابل سرپرست و فرزند خوانده مورد بررسی قرار گرفته است که در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی رونمایی شده است.

مدیر عامل موسسه بین المللی سفیران صلح به اهداف این کتاب اشاره کرد و گفت: هر نظام حقوقی تبیین راهکارهای است تا بتواند نقش مکانیسم‌های جبرانی و جایگزین را ایفا کرده و روابط اجتماعی را به صورت مطلوب مدیریت نماید. هدف از تالیف این کتاب این می باشد که عنوان شود، نهاد فرزندخواندگی ضمن برقراری پیوند میان کودکان بی‌سرپرست و خانواده‌های بدون فرزند، نیازها و منافع هر دو گروه را متوازن می‌کند و از تحمیل بار سرپرستی کودکان به دولت جلوگیری به عمل می‌آورد.

صنوبر افزود: به‌منظور بررسی چگونگی و حدود آثار ناشی از فرزندخواندگی در تمامی روابط ناشی از ابوت و بنوت، یعنی توارث، محرمیت، تسری نام خانوادگی، الزام به انفاق، ولایت و حضانت، به رشته تحریر درآمده است.

مولف این کتاب در پایان تصریح کرد: در این کتاب با استفاده از نظریه های مشورتی  و کتب و متون حقوقی و با استفاده از نظرات اساتید حقوقی جهت ارایه کتابی جامع و کامل و آشنایی وکلا، دانشجویان ‌وکلیه حقوقدانان به عرصه تحریر درآمده است که امید است مورد توجه همگی عزیزان قرار بگیرد.

سروده جدید احمد بابایی برای دختران شهید افغانستان/ گرگ است آن‌که زیر پا گُل را نبیند

احمد بابایی، شعر جدیدی را در وصف مظلومیت دختران افغانستانی که هفته گذشته در کابل به شهادت رسیدند سروده است.
به نقل از نوپیام، انفجارهای چند روز پیش در شهر کابل بار دیگر شیعیان جهان را داغ‌دار کودکان و نوجوانانی کرد که در اثر این اتفاق به شهادت رسیدند. واکنش‌های متعددی از زمان حادثه تا اکنون از سوی مقامات و هنرمندان نشان داده شده است و شاعران نیز اشعار سوزناک خود را به کودکان بی‌گناه و مظلوم افغانستانی تقدیم کردند.

در زیر، جدیدترین سروده از احمد بابایی، شاعر برجسته کشورمان در وصف حال دختران مظلوم شهید افغانستانی منتشر می‌شود.

گفتی من و خورشید می‌سوزیم با هم
دعوت شدید امشب به خوان غم، شما هم

آشفته چون خورشید، از دیوار، از چشم
باران کشیده مثل هرشب، کار از چشم

گفتی بگو از داس… من از گُل نوشتم
بی اختیار از غربت کابل نوشتم

آنجا که حاشا غصه‌ی ما را فزون کرد
داس تماشا چشم گل را شطّ خون کرد

کابل، غزل… کابل، غزال… اما پریشان
کابل، چنان گیسوی دخترها پریشان
خورشیدهای شب زده، در خون دویدند
مُشتی یتیم از خیمه‌ها بیرون دویدند

اینگونه شد که قصه‌ای نیلی نوشتم
گفتی بگو از کوچه… از سیلی نوشتم

خورشید را در بغض خود، محبوس دیده ست
کابل، به جای دختران، کابوس دیده ست

کابل! غزل از چشم بیمارت نوشتم
گفتی بگو از خیمه… از غارت نوشتم

از کودکانی که تبسم کرده بودند
گیسوی خود در شعله‌ها گم کرده بودند

از کودکانی که غزال…، اما پریشان!
از دخترانی که کفن شد روسری‌شان

از لاله‌ها که خون‌شان، داغی بزرگ است
بر گونه‌هاشان، سُرخی چنگال گرگ است

آیینه بالان در شب حیرت بمیرند
ققنوس‌ها باید که از غیرت بمیرند

اینگونه شد که ریخت بر سر، خاک، شعرم
آری! نمی‌گردد از این غم، پاک شعرم

اهل حرم را از حرم، آواره کردند
مشق شب اطفال ما را پاره کردند

تا ردّ خشم گرگ را در باغ دیدم
تکلیف آلاله، به دوش داغ دیدم

آتش لگد بر شمع و بر پروانه می‌زد
غارت به گیسوی غزالان، شانه می‌زد

ما زنده‌ایم و… داس‌ها با گل چه کردند
با طفل مادر مُرده‌ی کابل چه کردند

قرآن به خاک افتاد و چندین آیه گم شد
ما زنده‌ایم و دختر همسایه گم شد…

بیچاره آنان که در آتش، پوست بودند
بیچاره‌تر آنان‌که دختر دوست بودند!

ما زنده‌ایم و راز شرم ماست این خون
بغض پدر، افغان مادرهاست این خون

این خون مرا در بُهت افغان، غرق کرده ست
روضه، همان روضه ست! نَقلش فرق کرده ست

درهای و هوی زخم، جاری بود کابل
یاسی کبود از بی «مزاری» بود کابل

گفتی که آهو، آه و زخم سینه دارد
در پنجه، «شیر پنجشیر»، آیینه دارد

وقتی وطن در مُشت داس اجنبی‌هاست
پرپر شدن در شعله، سهم مکتبی‌هاست

خامان، وطن را سفره‌ی کفتار کردند
ققنوس‌ها با خون داغ، افطار کردند

در سفره‌ی خامان، تب ققنوس دیده ست
کابل، شبیه مادران، کابوس دیده ست

گفتی بگو! شعر مرا بی‌تاب کردند
قلب مرا این روضه‌خوان، آب کردند

گرگ است آنکه زیر پا گُل را نبیند
کور است آن چشمی که کابل را نبیند

گاهی دلم در خیمه… گاهی در شریعه ست
روضه، همان روضه ست! روضه، راز شیعه ست

گفتی بگو از بخت! من از «سر» نوشتم
از سرنوشت سرخ… از مادر نوشتم

آه از دل مادر! که می‌داند که چون است!؟
اینجا همیشه بر در و دیوار، خون است

اینجا همیشه، غربت ما بی وطن شد
افغان مادر، دخترانش را کفن شد

آتش تَشر زد: بانگ نوشانوش، ممنوع!
خندیدنِ اطفال بازیگوش، ممنوع!

آتش تَشر زد! کعب نی، دستی تکان داد
در زیر بوته، دختری از ترس، جان داد

آتش تَشر زد! حرمله، فریاد می‌زد
هِی داد می‌زد مادری… هِی داد می‌زد!

هِی داد می‌زد: آه… جانم را ندیدی؟
هِی کوچه، کوچه: دخترانم را ندیدی!؟

بوسید دختر بچّه‌اش را… رفت تا در…
«کیف و کتابت را مراقب باش، مادر!»

کیف و کتاب دخترش را خون گرفته!
موی سرش…، موی سرش را خون گرفته!

گفتی بگو از زخم‌ها … از بال افغان
از مادران ضجّه… از اطفال افغان…

ماه خدا در این شبستان، روضه می‌خواند
دیدم معلم در دبستان، روضه می‌خواند:

«روزی که در جام شفق، مُل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید»

ناله، به زخمِ بال کابل کرد خورشید
هفت آسمان را بی‌تحمل کرد خورشید

روضه، همان روضه ست! خیمه، بی‌پناه است
هر جا به نام عشق باشد، «قتلگاه» است…

“عبدالوهاب شهیدی”، خلاّق و نوآور در دکوراسیونِ آوازی

عبدالوهاب شهیدی از آنجا که از دانش‌آموختگانِ رشته‌ی تئاتر و نمایش بود از حال و هوای این هنر به‌ویژه هنرِ آواگری (Vocalization) در آواز بسیار بهره برد.
به نقل از نوپیام، عبدالوهاب شهیدی از خوانندگان پیشکسوت موسیقی ایران بود که هفته گذشته چشم از جهان فروبست. او از پرکارترین خوانندگانِ پیش از انقلاب بود. این هنرمند در طول زندگیِ پربارش اخلاق و رفتاری نمونه از خود ارائه کرد. به همین دلیل هم اهالی موسیقی همواره از او به عنوان بهترین نمونه اخلاقی برای یک هنرمند یاد می‌کنند.

از سوی دیگر او در عرصه آواز و نوآوری هم عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته است. در ادامه یادداشتی را می‌خوانید که به بیان برخی از ویژگی‌های اخلاقی و هنریِ زنده یاد عبدالوهاب شهیدی می‌پردازد.
اگر آوازخوان را به‌مثابه‌ی یک «دکوراتور» (Dekorātor) درنظر بگیریم، اولین کارِ او – شاید – تغییر «دکورِ» صحنه‌ی آواز باشد. اما دکوری از پیش تثبیت شده‌ (منظور “ردیف موسیقی ملی” است) که تمامی چیدمان، آذین، زینت و آرایه‌های آن، دقیقاً در سر جای خود است و سختی این تغییرِ چیدمان، دقیقاً در همین نکته است که دکوراتور (آوازخوان) موظف است دو قانون مهمّ را در تغییرِ دکوراسیونِ خود اِعمال کند؛ صیانت از «اصالت» و حراست از «وجاهت».

اما اصالت و وجاهتِ در چه؟! «اصالت» در نوبت‌ و‌ ترتیب‌خوانی و قائل و قائم بودنِ بر سنت‌های ناب موسیقی کلاسیک ایرانی و «وجاهت» در پاسداری و نگاهبانیِ امانتدارانه از اصالتی که رُکنِ رکینِ فرهنگی و اصلِ مسلّمِ تمدن بشری یعنی «موسیقی» است. هنری که در زمره «میراث ناملموس بشری» بوده و از جمله هنرهایی است که «زنده» است! 1

حال در مورد استادِ پیشکسوت و آوازخوانِ صاحب‌سبک شادروان «عبدالوهاب شهیدی» (متولد اول مهر 1301 و درگذشته در بامداد 20 اردیبهشت 1400)، این تغییرِ دکوراسیون (Dekorāsiyon) از ایشان دکوراتوری (Dekorātor) ساخت که با این‌که بیش از چهار دهه از سکوتش گذشت، اما تا ابد نُقلِ مجالسِ آوازدوستان خواهد بود.

شهیدی از آنجا که از دانش‌آموختگانِ رشته‌ی تئاتر و نمایش بود از حال و هوای این هنر به‌ویژه هنرِ آواگری (Vocalization) در آواز بسیار بهره برد و با ملحوظ ساختنِ این حالات و حرکات در آوازش، از تأثیراتِ نوازندگی بر فضای آواز غافل نشد. شهیدی به‌غیر از آشنایی با نواختن ساز سنتور، به‌نوازندگی عمیق با ساز عود نیز مشغول شد و حد اعلای نوازندگی این ساز نه‌تنها در تغییرِ دکوراسیونِ آوازش که حتی تونالیته‌ی آوایی‌اش را نیز، سخت تحت‌تأثیر قرار داد.

اما مهم‌ترین عامل تغییرِ چیدمان شهیدی با رویکردی اصیل و موجه، گرته‌برداری استادانه‌ی او از موسیقی محلی در بسترِ موسیقی دستگاهی بود. شهیدی از گنجینه موسیقی فولکلور اقوام و نواحی ایران‌زمین غافل نبوده و با وارد ساختن این موسیقی در مَحمِلِ موسیقی دستگاهی، تغییرِ دکوراسیونی را موجب شد که‌ بر قوانینِ مهمِّ ذکر شده در بدو نوشتار یعنی «اصالت» و «وجاهت» پایبند بود.

اما نکته‌ی مغفول مانده در این خصوص، شخصیت هنری او بود که همواره منشِ هنری را در راستای روشِ هنری خود، پیش برده و این مؤیدِ این نکته است که اقلیتی از ماندگارانِ عرصه‌ی اصالت و وجاهت در هنرِ موسیقی ایران‌زمین، ابتدا به‌تعالی شخصیتی رسیده و سپس در هنرِ خود متعالی شدند.
روحش در مینوی ابدی، به‌شادی جاویدان باد.

پی‌نوشت:
1. با بررسی تمدن‌های بشری و مطالعه‌ی تاریخ تمدن ملل مختلف و با مواجهه با پاسخ این پرسش که در قدیم، چه ملتی را متمدن می‌نامیدند و اکنون چه ملتی را متمدن می‌نامند؟ در این میان اصل مسلمِ «فرهنگ» و نقش مسجلِ آن در شکل‌گیری تمدن‌های بشری، حایز اهمیت و یادآوری است.

درخصوص بررسی آثار و میراث فرهنگی، هرچند آثار، بناها و محوطه‌ها و اساساً «میراث فرهنگی ملموس» مقوله فرهنگی پراهمیتی است ولی آن‌چیز که «میراث فرهنگی ناملموس» را شایان اهمیت بیشتری می‌سازد، زنده بودن این دست از میراث فرهنگی است. زبان (گویش‌ها و لهجه‌ها)، ادبیات (کلاسیک، روایی و شفاهی)، آداب و رسوم، موسیقی، هنرهای اجرایی و نمایشی (رقص‌ها، بازی‌ها و جشن‌ها)، فنون (دانش‌ها و مهارت‌ها) و…. ، نه‌تنها از حیث هویت و تعلق به‌آحاد بشر و جوامع که از منظر گفت‌وگوی بین جوامع با فرهنگ‌های مختلف و مهم‌تر از همه، «زنده» بودن آن‌ها، حایز اهمیت فوق‌العاده‌ای است

ساخت بنای آرامگاه فردوسی در مجموعه «مینی‌وُرلد» ملایر آغاز شد

  شهردار ملایر گفت: در راستای تکمیل المان‌ها و آثار شاخص در مجموعه تفریحی و توریستی «مینی‌وُرلد»، ساخت بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی به مساحت یک چهارم واقعی در این مجموعه گردشگری شهر ملایر آغاز شد.

«حسین بابایی» روز جمعه  اظهار داشت: بنای آرامگاه فردوسی در شهر توس مشهد واقع شده و یکی از زیباترین مقبره‌های ایران است که نقشه جدید آن در سال ۱۳۱۲ تصویب و در سال ۱۳۱۳ به پایان رسید.

وی با بیان اینکه پس از چندین سال این بنا دچار نشست شد و در سال ۱۳۴۷ توسط «هوشنگ سیحون» دوباره بازسازی شده است، افزود: بنای آرامگاه اصلی دارای مساحت ۱۰۴۳ متر و ارتفاع ۱۸ متر و از هر سو دارای پلکان است و از چندین مکعب ساخته شده که بزرگترین آن ۲۸ متر طول دارد.

شهردار ملایر بیان کرد: ساخت بزرگترین مکعب این المان در مجموعه مینی‌ورلد ملایر، در ابعاد ۱۴ متر به میزان نصف ابعاد واقعی و در کل به مساحت یک چهارم واقعی ساخته می‌شود و نمای آن از جنس سنگ مرمریت چینی است.

بابایی با اشاره به ساخت ستون‌های سنگی این آرامگاه در اصفهان، گفت این ستون‌ها کاملا مشابه ستون اصلی است و سنگ نوشته‌های دور آرامگاه از اشعار فردوسی نیز ساخته خواهد شد و قرار است این بنا تا پایان این دوره شورای اسلامی شهر تکمیل و به بهره‌برداری برسد.

وی یادآور شد: المان‌های جدیدی نیز همچون باغ دولت‌آباد یزد، چغازنبیل، بوعلی سینا همدان و استون هیج انگلستان قرار است به این مجموعه توریستی و گردشگری اضافه شود و عملیات عمرانی این پروژه‌ها در این مجموعه آغاز شده است.

شهردار ملایر تکمیل مجموعه مینی‌ورلد را یکی از اولویت‌های شهرداری در سال‌جاری عنوان کرد و افزود: در حال حاضر حدود ۱۳ المان تاریخی در مجموعه مینی‌ورلد در دست اجرا و تکمیل است و برای تکمیل این مجموعه از اعتبارات جاری شهرداری هزینه شده است.

بابایی همچنین به پیشرفت ۹۰ درصدی رستوران سنتی بام ملایر اشاره و بیان کرد: مراحل پایانی عملیات عمرانی این رستوران به وسعت ۳۲۵ متر مربع، به صورت بنای سنتی و قدیمی در حال اتمام است و دارای یک حوض زیبای قدیمی در داخل آن و طاق‌های هلالی و نمای آجری است.

وی ادامه داد: محوطه این رستوران به وسعت یک‌هزار متر مربع با سنگ‌فرش کامل در دست ساخت است و برای آن یک آبنمای زیبا در 2 سطح با وسعت ۳۰۰ مترمربع دیواره در نظر گرفته شده که طراوت و زیبایی خاصی به این مجموعه می‌بخشد و از قسمت جلو رستوران، چشم‌انداز خوبی به سطح شهر ملایر دارد.

شهردار ملایر با بیان اینکه مجموعه تفریحی و توریستی بام ملایر نیز در کنار مینی‌ورلد در اولویت تکمیل است، ابراز امیدواری کرد: رستوران سنتی بام ملایر تا اردیبهشت امسال تکمیل و برای بازدید کنندگان و استفاده از این فضا، به بهره‌برداری برسد.

بابایی افزود: در مجموعه تفریحی توریستی بام ملایر سه رستوران احداث شده که رستوران کوروش برای ارایه غذاهای کلاسیک، رستوران جزیره برای ارایه فست‌فود و رستوران سنتی برای غذاهای محلی، سنتی و آش و دیزی به متقاضیان و بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده است.

به گزارش ایرنا، مجموعه تفریحی، توریستی و گردشگری با وسعت ۴۸ هکتار در شمالی ترین نقطه شهر ملایر در دست اجرا است و تاکنون آثار شاخصی همچون تخت جمشید، برج پیزا، پل ورسک، آکروپلیس، برج ایفل، تاج محل، سی‌وسه پل، اهرام ثلاثه مصر، نیم‌تنه‌های شیلی، آرامگاه حافظ و خیام، کاخ خورشید، دیوار بلند چین، برج قابوس، گنبد کابوس، آبشار نیاگارا، باغ مشاهیر و سردیس‌های مشاهیر ایران و جهان، میدان شهدا و المان‌های شهدای خلبان در این مجموعه نصب شده و یا در حال تکمیل است.

آخر هفته بهاری را در شهر فرنگ کتاب‌ها بگذرانید

 دومین بهار در حصار کرونایی شهر را با خواندن کتاب بگذرانید، شاید روزها آسانتر بگذرند.

 آخر هفته های بهاری، اگر کرونا نبود می‌توانست فرصتی برای گشت و گذار در شهر و کوچه‌های شکوفه دار باشد اما امسال دومین بهار متوالی است که این ویروس، همه ایران را به تعطیلی کشانده است. پیشنهاد ما این است فرصت را برای گشت و گذار در کوچه‌باغ کتاب‌ها که همیشه بهاری باقی می‌ماند را از دست ندهید.

نویسنده معترض

گونتر ویلهلم گراس در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ (۲۳مهرماه ۱۳۰۶) در آلمان و شهر داتزیگ متولد شد. او در زندگی نامه خود با طنزی تلخ نوشته است:  آن قدر دیر به دنیا آمدم که درگیری ام با دولت نازی آلمان، اجتناب ناپذیر شد.

وی نویسنده، نقاش و مجسمه‌ساز بود و عضو برجسته گروه ۴۷ که جمعی از هنرمندان آلمانی آن را تشکیل بوده‌اند به شمار می‌رفت.

بنا بر نظر آکادمی نوبل، کتاب طبل حلبی گراس یکی از ماندگارترین آثار ادبی خلق شده در سده بیستم است، او در سال ۱۹۹۹، برای آثار ادبی اش، جایزه صلح نوبل ادبی را دریافت که علت آن به خاطر عمل عظیم بازبینی تاریخ معاصر از طریق به خاطر آوردن و جاودانه ساختن انکار شده ها و فراموش شده ها، قربانیان، بازنده ها و دروغ هایی که مردم، خود خواسته فراموششان می کنند، چون روزگاری به آن ها باور داشتند، اعلام شد.

گونترگراس با وجود سابقه همکاری با نیروهای نازی اس اس در سال‌های جوانی، یکی از بزرگترین منتقدان سیاسیت‌های هیتلر شد و در همه ‌سال‌های عمرش با نژادپرستی، جنگ مخالفت کرد و در راه صلح گام برداشت، یکی از مهم‌ترین واکنش‌های او در سال ۲۰۱۲ به ثبت رسید که علیه رژیم صهیونیستی، شعری سرود و دستیابی اسرائیلی‌ها به بمب هسته‌ای را مهم ترین عامل نابودی صلح در جهان دانست.

گونتر گراس در ۱۳ آوریل ۲۰۱۵ ( ۲۴ فروردین ۱۳۹۴) و در ۸۷  سالگی در لوبک  آلمان درگذشت.

شهر فرنگ از آینده خبر می‌دهد؟

کتاب شهر فرهنگ گونترگراس، زندگی‌نامه‌ای به شمار می‌آید که از زبان دیگران و در قالب داستان بازگوی می‌شود. گراس از ۴ ازدواج خود ۶ فرزند داشت و همسر چهارمش نیز ۲ فرزند خردسال را به خانه نویسنده آورده بود و با او بزرگ شدند.

در شهر فرنگ هشت فرزند گراس، خاطراتشان را بازگو می‌کنند. خاطراتی از کودکی، بلوغ، مشکلات و پدری که همیشه مشغول کار روی کتابی جدید بوده است. خاطرات متناقض، محبت‌آمیز و گلایه‌مندانه که تصویری خاکستری از زندگی یک انسان را تصویر می‌کند.

اما عبارت شهر فرنگ از  ماجرای زنی به نام ماری که دستیار گراس و دوست خانوادگی چندین ساله او بود، برگرفته شده است، او عکس‌هایی با یک دوربین جعبه‌ای قدیمی گرفته است که اطلاعات بسیار بیشتری در اختیار می‌گذارند؛ این عکس ها، حقیقتی ورای جزئیات عادی زندگی را آشکار می کنند، انگار آینده را به تصویر می‌کشند…

کتاب شهر فرنگ، نوشته گونتر گراس، در ۲۴۵ صفحه با ترجمه کامران جمالی توسط نشر چشمه منتشر شده است.

مادر فمینسم مدرن

سیمون دوبووار ، ۹ ژانویه ۱۹۰۸ (۱۸ دی ۱۲۸۶) در کشور فرانسه و در شهر پاریس در خانواده‌ای کاتولیک به دنیا آمد، او در رشته ادبیات و ریاضی تحصیل کرد و در رشته فلسفه از دانشگاه سوربن در سال ۱۹۲۹ فارغ‌التحصیل شد.

وی همان سال با ژان‌پل سارتر آشنا شد و زندگی مشترکی را با او را آغاز کرد که ۵۰ سال و تا پایان عمر سارتر به طول انجامید.

دوبوار در سال ۱۹۲۶ به جنبش سوسیالیست‌ها پیوست و بعد از ۱۹۴۳ تا ۱۹۸۰ در شهرهای مارسی، رِن و پاریس به تدریس پرداخت و در همین سال‌ها بود که پایه تفکر فلسفی‌اش را بنیان گذاشت. پنج رمان، یک نمایشنامه، چندین جلد کتاب خاطرات و بسیاری مقالات فلسفی و سیاسی بازمانده قلم دوبووار است.

دوبووار به عنوان مادر فمینیسم ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود و معروف‌ترین اثر وی جنس دوم نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده ‌است.

سیمون دوبووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶ (۲۵ فروردین، ۱۳۶۵) درسن ۷۸ سالگی به خاطر ذات‌الریه از دنیا رفت و در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شده‌است.

همه می‌میرند؟

کتاب همه می میرند، نوشته سیمون دوبووار است که نخستین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این کتاب روایتگر نجیب‌زاده‌ای ایتالیایی است که به خاطر یک نفرین سیاه به زندگی ابدی محکوم شده است، کنت ریموند فوسکا، در مسیر این جاودانگی با رژین، دختری جوان و زیبا که بازیگر تئاتر است آشنا می‌شود. رژین نمی تواند وجود مستقل دیگران را بپذیرد و در حقیقت، حتی حضور دیگران در اطرافش باعث آزردگی خاطر او می شود، او آرزوی جاودانگی دارد و پس از آگاهی از راز فوسکا، خود را مشغول می‌کند که نمایش‌هایش در ذهن فوسکا جاودان خواهد شد. فوسکا کارهایش در طول هفت قرن گذشته را برای رژین شرح می‌دهد و این گونه داستان در طول سال ها به چرخش درمی‌آید.

کتاب همه می میرند نوشته سیمون دوبووار، در ۴۱۳ صفحه، توسط مهدی سحابی ترجمه شده و نشر نو آن را به بازار کتاب رسانده است.

شاهرخِ شاهنامه

شاهرخ مسکوب، نویسنده، مترجم و شاهنامه‌شناس، ۲۰ دی ماه ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوره‌ ابتدایی را در مدرسه‌ علمیه‌ تهران گذراند و ادامه‌ تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت. در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته‌ حقوق فارغ‌التحصیل شد.

نخستین نوشته‌های مسکوب در سال ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامه قیام ایران به چاپ رسید. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزه‌ فرهنگ، ادبیات و ترجمه‌ روی آورد و پس از انقلاب اسلامی به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت.

مسکوب در روز سه‌شنبه بیست‌وسوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت.

شهرت مسکوب تا حد زیادی وامدار پژوهش‌های او در شاهنامه فردوسی است. کتاب ارمغان مور و مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار او از مهم‌ترین منابع شاهنامه‌پژوهی به شمار می‌روند. مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده ‌است.

سفر در خواب

کتاب‌هایی که بتوانند چگونه نوشتن را در عمل به مخاطب نشان بدهند، کم تعداد هستند اما آثار شاهرخ مسکوب، به ویژه جستارنویسی‌هایش، ویژگی‌های قابل توجهی دارد که می تواند به بهتر شدن قلم هر نویسنده‌ای یاری برساند.

کتاب سفر در خواب، داستانی است که رویاگون نوشته شده است، مردی که پس از گرفتن خبر درگذشت یکی از نزدیکانش خاطراتی از گذشته را به شیوه‌ای وهم‌آلود و خیال‌انگیز به خاطر می‌آورد و فاصله میانه حقیقت و رویا را درمی‌نوردد.

توصیفات این کتاب، قابل وصف نیست و تنها زمانی می‌توان از آن سخن گفت که مطالعه این اثر به پایان رسیده باشد، انتخاب کلمات و عبارت‌ها، چنان نکته سنجانه صورت گرفته است که می تواند، دائره المعارف لغات تازه باشد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«پیش از آن پیروزی مرگ را دیده بودم، بر پیکر پدرم و برادرم ایستاده بود، دستِ درازش چون دشنه‌ای قلب ستاره را می‌شکافت و مادرم در ظلمت خام سرنگون می‌شد. اما زوال زودگذر زیبایی را هرگز به چشم ندیده بودم که چگونه پیاپی در خاموشی ژرف‌تری فرو می‌رود. روزها همچنان که می‌گذرند فراموشی را در خود دارند و آن را مانند مِهی، غباری خاکستری در راه جا می‌گذارند. اما در سینما زمان بی‌اعتنا به گردش زمین و آسمان به‌دلخواه کارگردان، درهم می‌ریزد. گاه رفتگانِ سال‌های مرده زنده‌تر از زندگان می‌نمایند و گاه آیندۀ هنوز نیامده را هم‌اکنون می‌بینم. و طاقت دیدن نداشتم. پُر از شِکوه و شکایت بودم. از خدا گله داشتم یا از عمر بی‌وفا، نمی‌دانم.

می‌دانستم که راست نیست، داستان است ولی گاه در داستان حقیقتی هست که در واقعیت نیست یا اگر باشد محو و ناپیداست. حضور سنگدل این ناپیدا مانند نهری در رگ‌هایم می‌دوید و با همدردی غریب و نومیدانه‌ای در من می‌گریست. این چه شِکُفتن و پژمردنی است. دلم گواهی می‌داد که زیبایی· همزاد نیستی است. تاریک بودم.»

کتاب سفر در خواب نوشته شاهرخ مسکوب در ۷۴ صفحه توسط انتشارات فرهنگ جاوید به چاپ رسیده است.

 

گذر فرهنگی؛ هفته‌ای که گذشت

 برگزاری نمایشگاه مجازی قرآن کریم به مدت ۱۰ روز از ۱۱ تا ۲۰ اردیبهشت و تعطیلی مراکز فرهنگی و هنری به دلیل موج چهارم شیوع دوباره کرونا از جمله مهمترین اخبار هفته آرام فرهنگی هنری گذشته بود.

مدیر کل دفتر تبلیغ و ترویج معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرتضی خدمتکار گفت: نمایشگاه مجازی قرآن کریم به مدت ۱۰ روز از ۱۱ تا ۲۰ اردیبهشت مصادف با هجدهم تا بیست و هفتم ماه رمبارک مضان برگزار می شود.

فراخوان اولین جشنواره عکس «کارآ» که با محوریت کار، اشتغال و ایمنی با هدف نمایش هر چه بیشتر فعالیت‌های مختلف در حوزه کار و مشاغل گوناگون برگزار می‌شود، منتشر شد.

اعضای شورای سیاست‌گذاری، مدیران و اعضای هیات داوری بخش‌های مختلف دومین جشنواره فیلم نوستالژیا معرفی شدند.

«جیانتو د روسی» گریمور معروف ایتالیایی و چهره‌پرداز فیلم «محمد رسول‌الله» ساخته «مجید مجیدی»، در ۷۹ سالگی درگذشت.

ساعت شمس‌العماره واقع در مجموعه جهانی کاخ گلستان تهران که مدت‌ها خاموش بود، تعمیر و از روز دوشنبه-۲۳ فروردین ۱۴۰۰- صدای این ساعت دوباره به گوش رسید.

ظرفیت‌های گردشگری و جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی، مذهبی و زیارتی ایران با حضور ۲۸ دفتر خدمات مسافرتی، شرکت گردشگری و جامعه تورگردانان در نمایشگاه مجازی بین‌المللی توریسم و جهانگردی برلین (ITB) معرفی شد.

هیات مدیره خانه سینما در اطلاعیه‌ای از تعطیلی این مجموعه از ۲۲ فروردین به مدت ۱۰ روز خبر داد.

افتخارات ایران در عرصه جهانی

فیلم سینمایی «بنفشه آفریقایی» به کارگردانی مونا زندی حقیقی و تهیه‌کنندگی علیرضا شجاع‌نوری که سال گذشته به صورت آنلاین در ایران اکران شد، در ادامه حضور جهانی خود به جشنواره آتلانتا آمریکا راه پیدا کرد.

هنرمندان عرصه کاریکاتور ایران در بیست‌ودومین دوسالانه طنز گرافیکی کوبا درخشیدند و منتخب بخش‌های مختلف این دوسالانه شدند.

فیلم کوتاه «خورشیدگرفتگی» به کارگردانی رها امیرفضلی و علیرضا قاسمی به جشنواره‌ای در فرانسه راه پیدا کرد.

فیلم کوتاه «زنگ تفریح» به کارگردانی نوید نیکخواه آزاد، به عنوان تنها نماینده از ایران، به بخش مسابقه بین‌الملل هجدهمین دوره جشنواره فیلم آلیکانته «Alicante» در اسپانیا راه یافت.

مستند «نان مقدس» به بخش مسابقه اصلی شصت و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «ترنتو» در کشور ایتالیا راه یافت.

فیلم «دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی در چهل‌وپنجمین جشنواره سینمایی هنگ کنگ، جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد را در بخش اصلی  دریافت کرد.

«جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری و تهیه‌کنندگی نگار اسکندرفر، به جشنواره فیلم «موو» بلژیک و بیست و دومین دوره جشنواره «جیون جو» کره جنوبی راه یافت

فراسوی مرزها

«موزه بریتانیا» با از دست دادن ۹۱ درصد از بازدیدکنندگان خود، در بین موزه‌های معروف انگلیس بیشترین خسارت را از شیوع کرونا و قرنطینه سراسری متحمل شد.

یک نسخه کمیاب از اولین حضور «سوپرمن» در دنیای کمیک، به قیمت بی‌سابقه ۳ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار فروخته شد.

استودیو فیلمسازی سونی از تغییر در تاریخ اکران چهارمین قسمت از  مجموعه انمیشینی هتل ترانسلوانیا خبر داد. این انیمیشن که هتل ترانسیلوانیا: ترنسفورمانیا (Hotel Transylvania: Transformania) نام دارد، آخرین قسمت از چهارگانه محبوب هتل ترانسیلوانیاست که قسمت اول آن در سال ۲۰۱۲ اکران شد.

بقایای یک شهر باستانی سه هزار ساله به جامانده از دوران «آمنهوتپ سوم»، در اُقصُر مصر کشف شد.

«مایک پنس» معاون اول «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا، یک کتاب افشاگرانه از خاطرات خود پیش و پس از ورود به کاخ سفید منتشر می‌کند.

فهرست برندگان پنجاه‌وهشتمین دوره از جوایز قلم آمریکا اعلام شد و «راس گی» شاعر رنگین‌پوست آمریکایی جایزه بزرگ این دوره را از آن خود کرد.

«گودزیلا علیه کونگ» به کارگردانی «آدام وینگارد» پس از درخشش در گیشه جهانی، جدیدترین ساخته «کریستوفر نولان» یعنی فیلم علمی تخیلی «انگاشته» را پشت سر گذاشت و پرفروش‌ترین فیلم گیشه پساکرونایی آمریکا شد.

نامزدهای نهایی ششمین دوره از رقابت «عکاسی پرندگان» (BPOTY) در سال ۲۰۲۱، از بین ۲۲ هزار عکس از ۷۳ کشور جهان انتخاب و معرفی شدند.

در روزهایی که شیوع کرونا لزوم رعایت بهداشت را دوچندان کرده است، حراج‌خانه کریستیز یک مقاله قرن نوزدهمی در باب اهمیت شستن دست‌ها را به حراج می‌گذارد.

اسامی برندگان هفتادوچهارمین دوره جوایز سینمایی «بفتا» (BAFTA) درشاخه‌های مختلف اعلام شد و فیلم«سرزمین خانه‌به‌دوش‌ها» به کارگردانی «کلویی ژائو» ۴ جایزه از ۱۷ جایزه را به خانه بُرد.

نمایشگاه آرت بازل هنگ‌کنگ پس از غیبتی یک ساله، اردیبهشت امسال به مرکز کنوانسیون و نمایشگاه هنگ‌کنگ برمی‌گردد. یکی از برجسته‌ترین تفاوت‌ها میان دوره حاضر از این رویداد با دوره‌های پیش از کرونا در تعداد گالری‌های شرکت‌کننده است. امسال این نمایشگاه میزبان غرفه‌هایی از ۱۰۴ گالری از ۲۳ کشور جهان است در حالی که تعداد این گالری‌ها در سال ۲۰۱۹، به ۲۴۲ مورد می‌رسید.

اعضای آکادمی گنکور در یک ویدئوکنفرانس نامزدهای نهایی جایزه گنکور ۲۰۲۱ را در سه شاخه رمان اول، رمان و زندگینامه اعلام کردند.

نمایشگاه هنری آرت فریز لس‌آنجلس که پیش‌تر به دلیل شیوع کرونا از ماه فوریه به ژوئیه موکول شده بود و قرار بود از ۲۶ ژوئیه (۴ مرداد ۱۴۰۰) به جای استودیو پارامونت در چند نقطه شهر لس‌آنجلس برگزار شود، لغو شد.

استارتاپ نورالینک متعلق به «ایلان ماسک» با کار گذاشتن چند تراشه به یک میمون کمک کرد با استفاده از ذهنش و بدون نیاز به حرکات دست، بازی ویدئویی انجام دهد.

با گذشت دو سال از وقوع آتش‌سوزی مهیب در کلیسای نوتردام پاریس، تیم‌های مرمت همچنان درگیر جداسازی داربست‌های درهم تنیده هستند و بازسازی اصلی هنوز آغاز نشده است.

پوشش خبری گسترده «بی‌بی‌سی» از درگذشت «شاهزاده فیلیپ»، رکورد شکایت از تلویزیون انگلیس را شکست.