مذاکره تحت تهدید و اجبار رویکرد چماق و هویج ترامپ

🏛 دیپلماسی با چماق؛ وقتی گفت‌وگو جای خودش را به نمایش قدرت می‌دهد

✍️ تحلیلی از دکتر میر – پژوهشگر روابط بین‌الملل

🎬 تاریخ دیپلماسی مثل یه سریال درامِ قدیمیه که همیشه یه قوی‌حال می‌خواد با چماق، دیگران رو مجبور به تسلیم کنه… ولی آخرش همیشه یا خودش می‌افته یا داستانش یه تریلرِ بی‌پایان می‌شه!

در این مقاله، با مرور چهار رویداد تاریخی، می‌بینیم که «مذاکره تحت تهدید» هیچ‌گاه به توافقی پایدار منجر نشده است. زور، شاید امضا بیاورد؛ اما هرگز اعتماد نمی‌سازد.

  • 🇮🇷 عهدنامه‌های قاجاری (ترکمانچای و گلستان): ایران را با تهدید نظامی فریب دادن، اما آتش خشم ملی را برای قرن‌ها روشن کردند.
  • 🕳 کودتای ۲۸ مرداد: وقتی مصدق گفت «نه»، به جای مذاکره منصفانه به سمت ، کودتا کردن قدم برداشتند! نتیجه؟ شکافی تاریخی که هنوز باز است.
  • برجام: از یک سو میگفتند «تحریم‌ها رو برمی‌داریم» (هویج)، ولی همزمان تحریم‌های جدید  اعمال میکردند (چماق)! نتیجه؟ آمریکا یه روز گفت «سلام، من رفتم!»
  • 🕊 حماس در ۲۰۲۵: حتی در بدترین شرایط، با نمایش قدرت نمادین، توانستند روایت رو عوض کنند و نشان داد که قدرت واقعی در اراده است، نه زور!

از دیدگاه نظریه مذاکره اصولی، گفت‌وگو با تهدید یعنی بازی با قانون خودت.
در چنین مذاکره‌ای نه منافع مشترک ایجاد می‌شود، نه اعتماد و نه صلح پایدار. 

اما از نگاه مکاتب رادیکال، این نوع مذاکرات صرفاً ابزاری برای تثبیت سلطه‌ست — نه عدالت است.
آن‌ها می‌گویند: قدرت‌مدارانی که به‌جای اقناع از تهدید استفاده می‌کنند، در واقع مشروعیت خود را از دست می‌دهند.

⚖️ پارادوکس قدرت: هرچقدر بیشتر فشار بیاوری، طرف مقابل مقاومت می‌کند و  خودت هزینه‌اش را می‌پردازی!
و در نهایت، هزینه‌ای شکست، روی دوش همان کسی می‌افتد که زور گفت!


دکتر میر: «صلح واقعی با چماق ساخته نمی‌شود؛
بلکه با احترام، عدالت و شناخت کرامت انسانی طرف مقابل به‌دست می‌آید.»

🕊 در پایان، تاریخ بارها ثابت کرده که دیپلماسی واقعی، گفت‌وگو است .
نه گلوله، نه تحریم، و نه تهدید. احترام متقابل، پایه‌ی صلح پایدار است.

 

روایت کامل مذاکره تحت تهدید و اجبار رویکرد چماق و هویج ترامپ


🗓 تاریخ انتشار: مهر ۱۴۰۴
🌍 دسته‌بندی: تحلیل سیاسی، روابط بین‌الملل، دیپلماسی معاصر
🏷️ برچسب‌ها: دیپلماسی، سیاست خارجی، برجام، تاریخ ایران، نظریه مذاکره

ادامه مطلب

صهیونیسم در آستانۀ زوال سیاسی

نغمۀ های غریب ترامپ و هشدارهای امپراتوری بریتانیا
وقتیکه  حتی صدای دونالد ترامپ هم در می آید

جناب آقای دونالد ترامپ، که خود زمانی تیشه به ریشۀ ثبات منطقه زد و با نقض برجام، آتش افروزی در خاورمیانه را دامن زد، اینک ناگهان زبان به انتقاد از پروتۀ دست پروردۀ خود، رژیم صهیونیستی، گشوده است. آیا این یک انقلاب اخلاقی است؟ هرگز. این، فریاد هشدار یک باغبان است که می‌بیند درخت سمی که خود کاشته، اکنون ریشه‌های بنیادین منافع اربابانش را می‌جود.

ترامپ، در گفتگویی که بیشتر به اعتراف در محکمۀ تاریخ شبیه است، با زبانی که از حقیقت تلخ می‌کند، فریاد زد: «اسرائیل در میدان نبرد پیروز است، اما در افکار عمومی جهانی می‌بازد.» این سخن، کلیدی است برای فهم تحول عظیمی که در جهان در حال رخ دادن است. رژیمی که دهه‌ها با سرمایه‌گذاری کلان بر روی ماشین تبلیغاتی خود، خود را قربانی همیشگی تاریخ جلوه می‌داد، امروز در برابر عدسات گوشی‌های هوشمندِ نسل جوان جهان، عریان شده و چهرۀ واقعی خود را به مثابۀ یک سرکوب گر نشان می‌دهد.

دونالد ترامپ به وضوح می‌گوید: ادامه این روند، “به وجهۀ اسرائیل لطمه بسیار زیادی می‌زند”. اما این چه وجهه‌ای است؟ وجهه‌ای که بر پایه‌ای اسطوره‌سازی دروغین و انکار حقایق تاریخی بنا شده بود و اکنون دارد به شدت فرو می‌ریزد.

همزمان، از امپراتوری کهنی که خود زمانی قیمومیت فلسطین را بر عهده داشت، صدایی دیگر به گوش می‌رسد. دیوید لَمی، وزیر خارجه بریتانیا، با زبانی دیپلماتیک اما بی‌پروا، از “قحطی ساختگی در قرن بیست‌ویکم” سخن گفت. او نیز بر “آسیب شدید به اعتبار بین‌المللی اسرائیل” تأکید کرد. این هشدارها، نشان از یک شکاف عمیق در پیکرۀ حامیان سنتی این رژیم دارد. گویی کشتی صهیونیسم، پیش از آنکه به ساحل امن برسد، در حال شکستن بر صخرۀ بی‌وجدانی خود است.

اما تحلیل این نگارنده از این اظهارات چیست؟

این سخنان،نشانۀ پیروزی مقاومت و بیداری وجدان جهانی است. جنایات روزمره در غزه، دیگر در سایه نمی‌ماند. کشتار بیش از ۶۳ هزار غیرنظامی، محاصرۀ غذایی و پزشکی و تبدیل کردن شهری پرجمعیت به “منطقه جنگی خطرناک”، چهرۀ کریه آپارتاید و اشغالگری را برای همگان عیان ساخته است. آنچه ترامپ و لَمی به زبان می‌آورند، نه دلسوزی برای مردم مظلوم فلسطین، که ترس از افول پروژه‌ای استراتژیک است. آنان می‌بینند که دیواری که خود بنا نهاده بودند، اکنون دارد بر سر خودشان خراب می‌شود.

راه حل پیشنهادی آنان، از جمله به رسمیت شناختن کشوری فلسطینی، اگرچه دیر هنگام است، اما اعترافی آشکار به شکست پروژه “از رود تا دریا”ی صهیونیست‌ها است. این، پیروزی تاریخی برای آرمان فلسطین است که پس از دهه‌ها رنج و مقاومت، حتی متحدان اصلی دشمنش را وادار به تعدیل مواضع خود کرده است.

در پایان باید گفت: صداهایی که امروز از واشنگتن و لندن بلند شده، بادهایی هستند که از سمت آینده می‌وزند. آینده‌ای که در آن، صهیونیسم به عنوان یک ایدئولوژی نژادپرستانه و توسعه طلب، جایگاهی در جامعۀ جهانی نخواهد داشت و حق مسلم مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خود، به رسمیت شناخته خواهد شد. این تنها مسیر ممکن به سوی صلحی پایدار است.

دکتر مازیار میر (محقق و تحلیلگر سیاسی)
پایان خبر