ردکردن این

آغاز سلسله‌نشست‌های «درام ایرانی‌نوشت» در خانه‌ی کتاب دبا

اولین نشست از سلسله‌نشست‌های «درام ایرانی‌نوشت» در خانه‌ی کتاب دبا، جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴ برگزار خواهد شد.

به گزارش نوپیام به نقل از خبرنگار هنرنشان، خانه‌ی کتاب دبا با همکاری گروه بزرگ (الف) نمایش یوونتوس شمیرانات و موسسه فرهنگی‌هنری خانه‌ی هنر باروک، نخستین نشست از مجموعه‌برنامه‌های «درام ایرانی‌نوشت» را برگزار می‌کند.

این رویداد با محوریت گفتمان ادبیات نمایشی ایران و ترجمه‌ی نمایشنامه‌های معاصر، فرصتی است برای تأملی تازه بر روند تولید، ترجمه و اجرای متون دراماتیک در ایران امروز.

در کنار بحث‌های نظری و تجربی درباره‌ی نگارش و نشر نمایشنامه (با نمونه‌کاوی «نشر آیاس»)، بخش‌هایی از این نشست به تمرین و اجرای خوانش‌گون متون اختصاص دارد تا پیوندی زنده میان نوشتار و اجرا شکل گیرد.

اولین نشست «درام ایرانی‌نوشت» با حضور عاطفه پاکبازنیا، جواد عاطفه، محمد میرعلی‌اکبری، دبیر علمی/هنری: دکتر میرعلیرضا دریابیگی به همراه دبیر اجرایی/هنری: سارا مقدم برگزار خواهد شد.

این نشست، آغازی‌ست بر مجموعه‌ای از برنامه‌های منسجم و گفت‌وگومحور برای بازخوانی جایگاه نمایشنامه‌نویسی و ترجمه درچشم‌انداز نوشتاریِ هنر ایران.

زمان برگزاری نشست: پنجشنبه، ۹ خرداد ۱۴۰۴ – ساعت: ۱۹:۰۰ تا ۲۱:۰۰

مکان: خانه‌ی کتاب دِبا – تهران، میدان شهید باهنر (نیاوران)، خیابان شهید پورابتهاج، نرسیده به خیابان شهید سباری (آجودانیه)، پلاک ۲۱۰

 

سلسله‌نشست‌های «درام ایرانی‌نوشت»در خانه‌ی کتاب دبا

کنسرت «باغ بهار» در فرهنگسرای نیاوران

سازهای گروه موسیقی «دمساز» برای اجرای موسیقی نمایش باغ بهار در فرهنگسرای نیاوران کوک می‌شوند.

به گزارش نوپیام به نقل از  هنرنشان، نمایش «باغ بهار» توسط گروه موسیقی دمساز به سرپرستى مهناز اطهری‌نژاد، و تهیه‌کنندگی سعیده ترکاشوند، پنجشنبه 28 اردیبهشت در سالن خلیج فارس اجرا می‌شود.

در این برنامه گروه‌های نمایشی در 8 اپیزود، حرکات اقوام ایرانی از جمله آذری، لری، کردی، سماع و …. را   پیش روی مخاطبان قرار می‌دهند.

اعضای گروه موسیقی دمساز را مهناز اطهری نژاد (سرپرست)، حمید قاضی (سنتور)،  بهنوش جودکی (تار)، غزاله آشورى، شمیم بقایى، صبا نسترن، فهیمه رنجورى، آیدا زینلى، بهارک کمال‌زاده (سازهای کوبه‌ای) و مریم وفایی (نى‌انبان) تشکیل می‌دهند.

گروه‌های نمایشی کنسرت نمایش باغ بهار نیز عبارتند از:

گروه آذری یاشار: یاشار عزیزی (سرپرست) و پیمان علایی، محمدحسین علیلو، امیررضا عزیزی، محمدجواد رحمتی (اجراگران)

گروه سماع سرمست: لیلا یکانی‌زاده (سرپرست) و امیر آبادی، سیاوش بیک محمدی، مهرآفرین پویا، امیرحسین علی‌پناه، آزاده ناظمی، نگار ضرابی، زهرا گماری (اجراگران)

گروه لری وارک : علی بیرانوند (سرپرست) و حسین دهنوی، حسین نوبخت، محسن رشیدی، مهدی رشیدی، محمد سرلک، زهره شهیار، بیتا لشنی، دلارام سرلک (اجراگران)

گروه کردی هله‌پرکی دالاهو: مرتضی اسماعیلی (سرپرست)، پیام علی‌ویسی، وحید لطیفی، ساسان علی ویسی، کوروش کاکاوند ، امین شیرزادی، امیرحسین رضایی (اجراگران)

موسیقی نمایش باغ بهار پنجشنبه 25 اردیبهشت ماه 1404 از ساعت 20:30 در فرهنگ سرای نیاوران برگزار می‌شود و بلیت آن در سایت ایران کنسرت قابل تهیه است.

خطر آتش‌سوزی در مراکز فرهنگی ایران

مراکز فرهنگی ایران و خطر آتش‌ سوزی یکی از مهمترین مسئله فرهنگی در کشور بود، آتش‌سوزی گسترده در لس‌آنجلس که خسارات جبران‌ناپذیری به موزه‌ها و گالری‌ها این شهر وارد نمود، بار دیگر زنگ هشدار را برای مراکز فرهنگی، موزه‌ها، گالری‌ها وتماشاخانه های ایران را به صدا در آورد.

به گزارش نوپیام به نقل از هنرنشان بروز حوادث غیر منتظره حتی در یکی از شهرهای مهم فرهنگی و هنری جهان مانند لس آنجلس نشان داد، برای حفاظت از آثار و مکان های فرهنگی باید اقدامات و برنامه ریزی ها لازم را قبل از بروز حادثه تدبیر نمود حتی در شهری مانند لس آنجلس تنها مراکز کمی این آمادگی وتوانایی کنترل شرایط برای حفظ آثار هنری را درآتش سوزی و حرارت بالا را دارا بودند مانند موزه هانتینگتون و گتی .

مراکز فرهنگی ایران و خطر آتش‌سوزی
نمایی از تالار سوخته آکادمی مگنت لس آنجلس

حال این پرسش مطرح می گردد مراکز فرهنگی ایران چقدر برای خطراتی همچون آتش‌ سوزی آماده هستند، در سال های گذشته شاهد حوادثی نظیر آتش‌سوزی بودیم که نشان‌دهندهٔ آسیب‌پذیری بناهای تاریخی و فرهنگی کشور در برابر حریق است. در ١٣٩٧ نیز موزه ۲۰۰ ساله برزیل با ۲۰ میلیون شی تاریخی، از جمله نمونه‌های منحصربه‌فردی از آثار تاریخی جهانی، در آتش سوخت، در آن زمان زمزمه نگران در این حوزه در کشور مطرح شد اما متاستفانه بسیاری از مراکز فرهنگی اعتبارات لازم برای مدیریت بحران برخوردار نیستند و همچنین مانورها لازم در کشور صورت نگرفته است بخش بسیار از این مراکز نیز فرسوده هستند.

مراکز فرهنگی ایران و خطر آتش‌سوزی
آتش سوزی موزه برزیل

به غیر از فاجعه سینما رکس می توان موارد متعدد آتش سوزی در مراکز فرهنگی ایران را نام برد در همین چند سال پیش، موزه رضا عباسی به‌دلیل اتصالات یک آبسردکن دچار حریق شد، اما مسئولان وقت اعلام کردند که آسیب جدی به اشیای موزه وارد نشده است یا در موزه شهر سوخته نیز به‌دلیل اتصالات سیم‌های برق دچار حریق شد و تالار آن سوخت. چنین رویدادهای یادآور این نکته هستند که حریق در هر زمانی می تواند رخ دهد و باید در این باره باید از سوی مسئولین اقدامی صورت گیرد.

دولت، مراکز مسئول و مرتبط با این حوزه باید یک برنامه هدفمند در این حوزه تدوین و عملیاتی سازد چرا که خارج از خسارت مادی و معنوی می توانند شاهد خسارات جانی نیز باشیم. محیط های فرهنگی مانند تئاتر شهر یا موزه هنرهای معاصر ایران و هزاران گالری، تماشاخانه و ساختمان فرهنگی در کشور فعالیت دارند که مخاطب در آن حضور دارد و باید از سیستم های نگهداری تا اطفاء حریق، خروج اضطراری و دیگر استانداردهای این حوزه مورد نظارت قرار گیرد.

مراکز فرهنگی، موزه‌ها و گالری‌های کشور در معرض خطرات هستند و نیازمند توجه ویژه به مقوله ایمن در آنها بیشتر احساس می گردد به ویژه در برابر آتش‌سوزی. یکی از چالش‌های اساسی در حفاظت از موزه‌ها و بناهای تاریخی، نصب سیستم‌های اعلام و اطفای حریق بدون آسیب رساندن به ساختار و بافت تاریخی این اماکن است. این امر نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و استفاده از متخصصان مجرب است تا ضمن حفظ اصالت بنا، ایمنی آن نیز تأمین شود.

با توجه به اهمیت حفاظت از میراث فرهنگ و هنر کشور، متخصصان پیشنهاد می کنند نصب و به‌روزرسانی سیستم‌های اعلام و اطفای حریق در مراکز فرهنگی کشور باید صورت گیرد تا در صورت بروز حریق، امکان واکنش سریع و مؤثر وجود داشته باشد وهمچنین برگزاری دوره‌های آموزشی و تمرینات عملی آتش سوزی برای کارکنان تا در مواقع اضطراری آمادگی لازم را داشته باشند و  بازبینی و بهسازی سیستم‌های برق‌رسانی توسط کارشناسان صورت گیرد چرا که فرسودگی سیستم‌های برق‌رسانی یکی از عوامل اصلی بروز آتش‌سوزی در بناهای تاریخی است و در پایان تدوین و اجرای برنامه‌های مدیریت بحران که شامل شناسایی خطرات، تدوین راهکارهای مقابله و تعیین وظایف کارکنان در شرایط اضطراری است.

با اجرای برنامه و اقدامات، می‌توان خطرات ناشی از آتش‌سوزی را در مراکز فرهنگی ایران را کاهش داده و از میراث فرهنگی کشور به‌صورت موثرتری حفاظت کرد تا آن زمان مسئله مراکز فرهنگی ایران و خطر آتش‌ سوزی به عنوان یک دغدغه پابر جا خواهد بود.

افتتاح موزه بنکسی در مادرید اسپانیا

151

اولین موزه بنکسی در مادرید، بیش از ١٧٠ اثر بازتولید در اندازه واقعی از این هنرمند را به نمایش می‌گذارد.

به گزارش  هنرنشان، صحنه هنر شهری مادرید قرار است با افتتاح اولین موزه بنکسی گسترش یابد. این موزه آثار این هنرمند مشهور را به نمایش می گذارد و بازتولیدهایی از نمادین‌ترین آثار او را برجسته می‌کند. موزه بنکسی در محله آرگانزوئلا مادرید قرار دارد و بیش از ١٧٠ نمونه از نمادین‌ترین آثار بنکسی را در اندازه واقعی در آن به نمایش گذاشته شده است و تجربه‌ای غوطه‌ور در جهان او را ارائه می‌دهد و این مکان منحصربه‌فرد به بازدیدکنندگان اجازه می‌دهد تا جهان او راکشف کنند.

موزه بنکسی در مادرید افتتاح شد

موزه بنکسی درشهر مادرید آثار شاخص متعددی از این هنرمند شهری را به نمایش می‌گذارد از جمله «دختری با بادکنک» این اثر بازتولید شده‌اند، زیرا بسیاری از آثار اصلی بنکسی ناپدید شده‌اند، تخریب، پاک شده یا از شهرهایی مانند لندن و نیویورک خارج شده‌اند تا در در حراجی ها به فروش برسند.

موزه بنکسی در مادرید افتتاح شد

این موزه با فضای صنعتی به مساحت ۲۰۰۰ مترمربع تبدیل به محیطی منحصربه‌فرد برای دوستداران هنر شهری و همچنین کسانی که در مورد استعداد و هنر خرابکارانه بنکسی کنجکاو هستند ایجاد نموده است. در این نمایشگاه نقاشی‌های دیواری، نقاشی‌های رنگ‌روغن، چاپ و اینستالیشن به نمایش گذاشته شده است. این آثار تنوع و عمق هنر بنکسی را به تصویر می‌کشد. دیدن این خلاقیت‌ها از نزدیک باعث می‌شود که بینش هنرمند و تأثیر او بر هنر شهری بهتر درک شود.

بنکسی (banksy) یک هنرمند بریتانیایی است که هویت واقعی او همچنان یک راز باقی مانده است. کارهای او که عمدتاً بر روی هنر خیابانی متمرکز است، تصاویر بصری چشمگیر را با پیام‌هایی مملو از انتقادات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ترکیب می‌کند. بنکسی که در دهه 1990 در صحنه هنری بریستول ظاهر شد، به لطف آثار تحریک آمیز و اغلب زودگذر خود بر روی دیوارها و فضاهای عمومی در شهرهای سراسر جهان به شهرت جهانی دست یافت.

درونمایه بسیاری از کارهای او را مفاهیم ضد جنگ، ضدسرمایه‌داری، ضد فاشیسم، ضد امپریالیسم، آنارشیسم، نهیلیسم و اگزیستانسیالیسم تشکیل می‌دهد، او برخی خصوصیات انسانی را نیز به نقد می‌کشد طمع، بی‌چیزی، دورویی، ملال، بیهودگی، ناامیدی و از خود بیگانگی.

بنکسی علاوه بر نقاشی‌های دیواری ، اینستالیشن‌های مانند پارک تفریحی دیزمالند تولید کرده است. ناشناس بودن و توانایی او در غافلگیری مخاطبان به تثبیت جایگاه او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان زمان ما کمک کرده است. فوریهٔ ۲۰۱۵ بنکسی ویدیوی به نام «امسال را سالی کن که مقصدی جدید کشف می‌کنی» درباره سفرش به نوار غزه منتشر کرد. بنکسی طی سفرش به غزه چند اثر هنری خلق کرد که یکی از آن‌ها گربه‌ای بود روی خرابه‌های خانه‌ای که اسرائیل ویرانش کرده بود «می‌خواستم عکس‌های تخریب غره را در وب‌گاهم نشان دهم، اما در اینترنت مردم فقط به تصاویر گربه‌ها نگاه می‌کنند».

موزه بنکسی در مادرید افتتاح شد

نقد و بررسی فیلم «ساعت ۶ صبح»

نقد و بررسی فیلم «ساعت ۶ صبح» دومین فیلم بلند مهران مدیری، «ساعت ۶ صبح»، ترکیبی غیرمعمول است که از ابهام در داستان رنج می‌برد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مدیری و تهیه‌کنندگی علی اوجی، پس از حضور نیافتن در جشنواره‌ی فجر سال گذشته، اکنون به روی پرده‌ی سینماها رفته است.

به گزارش اقتصاد کشور به نقل از  هنرنشان، فیلم «ساعت ۶ صبح»، دومین تجربه سینمایی مهران مدیری در مقام کارگردان پس از «ساعت ۵ عصر» است. مدیری که سال‌ها با تولیدات تلویزیونی خود، از سریال‌های کمدی گرفته تا برنامه‌های گفت‌وگو محور، به یکی از محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین چهره‌های صنعت سرگرمی ایران تبدیل شده بود، این بار با اثری در ژانر درام پلیسی به پرده نقره‌ای بازگشت. این فیلم، که نامش یادآور تجربه قبلی مدیری در سینماست، از همان ابتدا با حواشی و انتظارات خاصی همراه بود. داستان فیلم حول محور دختری به نام سارا (با بازی سمیرا حسن‌پور) می‌چرخد که قرار است ساعت ۶ صبح برای ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت کند. شب قبل از پرواز، او به مهمانی خداحافظی دوستانش می‌رود، اما ورود ناگهانی پلیس، او و دوستانش را درگیر چالش‌هایی غیرمنتظره می‌کند که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.  

«ساعت ۶ صبح» با وجود نام مدیری، در جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد و سرانجام در مرداد ماه ۱۴۰۳ اکران عمومی شد. اما این اکران، به جای استقبال گسترده، با موجی از انتقادات شدید از سوی منتقدان و مخاطبان همراه بود. بسیاری از همان ابتدا این اثر را «پس‌رفتی در همه زمینه‌ها» برای مدیری ارزیابی کردند و برخی حتی آن اثری نامیدکننده خواندند. این واکنش‌ها نشان‌دهنده یک شکاف عمیق میان انتظاراتی است که از نام مهران مدیری در سینما وجود داشت و واقعیت کیفی اثری که او ارائه داد. محبوبیت بی‌چون و چرای مدیری در تلویزیون، به نظر می‌رسد که در مدیوم سینما به یک چالش تبدیل شده است. نام فیلم که مشابه «ساعت ۵ عصر» است، ناخواسته انتظاراتی از یک «تجربه سینمایی مدیری» ایجاد می‌کند که در نهایت با شکست مواجه می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که انتقال موفقیت از یک رسانه (تلویزیون و کمدی) به رسانه‌ای دیگر (سینما و درام) نیازمند درک عمیق‌تری از قواعد و انتظارات آن رسانه است؛ امری که مدیری در این مورد خاص به آن دست نیافته است. این روند می‌تواند به این معنا باشد که «برند مهران مدیری» در سینما، برخلاف تلویزیون، دیگر تضمین‌کننده کیفیت و موفقیت نیست و حتی ممکن است به دلیل انتظارات نادرست، به ضد خود تبدیل شود.  

 روایت: داستانی در مرز باورپذیری و ابهام

روایت «ساعت ۶ صبح» به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود: پیش از مهمانی، مهمانی، و پس از مهمانی. این ساختار، که تلاش می‌کند مضامینی چون مهاجرت، فقر، عشق‌های نافرجام و مشکلات اجتماعی را پوشش دهد، هم به عنوان نقطه قوت و هم نقطه ضعف فیلم قلمداد شده است. شروع فیلم با مهمانی خداحافظی سارا، با بهره‌گیری از جذابیت صحنه‌های مهمانی‌های خودمانی در سینمای ایران، نسبتاً جذاب به نظر می‌رسد و یک چهارم ابتدایی فیلم در خانه فریبا، دوست سارا، با فضایی پر از شخصیت، آغازگر خوبی برای داستان است. در این بخش، شخصیت‌هایی مانند «نیما» که گذشته‌ای عاشقانه با سارا داشته، معرفی می‌شوند، اما حضورشان کوتاه و کمرنگ است و با اتمام مهمانی، نقش آن‌ها نیز به پایان می‌رسد.  

بازیگری: تلاش‌هایی در بستر فیلمنامه‌ای متزلزل

در بخش بازیگری، «ساعت ۶ صبح» با وجود ضعف‌های ساختاری، تلاش‌هایی از سوی بازیگران اصلی را به نمایش می‌گذارد. انتخاب سمیرا حسن‌پور برای نقش سارا، شخصیت اصلی، مناسب ارزیابی شده است. او با سابقه همکاری با بهرام بیضایی، توانایی بازیگری خود را نشان داده و توانسته تا حدی پیچیدگی‌های شخصیت سارا را، با وجود ضعف فیلمنامه در پرداخت کامل آن، به بیننده منتقل کند. مهرداد صدیقیان نیز در نقش سیاوش، برادر سارا، بازی خوب و قابل قبولی ارائه می‌دهد. با این حال، برخی منتقدان به حرکات اضافه سمیرا حسن‌پور در برخی صحنه‌ها و باورپذیری کم کاراکتر سیاوش با توجه به پیشینه‌اش در فیلمنامه اشاره کرده‌اند.  

حضور مهران مدیری در نقش نیروی انتظامی، یکی از نقاط بحث‌برانگیز فیلم است. بازی او در این نقش، ضعیف‌تر از دو کاراکتر اصلی ارزیابی شده است، هرچند او پیش از این در نقش‌های جدی مانند «ما همه با هم هستیم» و «درخت گردو» توانمندی خود را نشان داده بود. حضور مدیری در پایان فیلم و جمع‌بندی نهایی، برای برخی مخاطبان «چرت‌تر» و «بیخودی» توصیف شده است. حتی برخی از خندیدن تماشاگران در سینما هنگام ورود مدیری به داستان خبر داده‌اند که این واکنش می‌تواند نشانه‌ای از فاصله او از جامعه و عدم جدی گرفته شدن نقش جدی‌اش باشد. این وضعیت نشان‌دهنده یک رابطه علّی است: حتی بازیگران توانمند نیز نمی‌توانند ضعف‌های بنیادین یک فیلمنامه را جبران کنند. وقتی کاراکترها به درستی پرداخت نشده‌اند و کنش‌هایشان منطق درونی ندارد، بازیگران برای ارائه یک اجرای باورپذیر با چالش جدی مواجه می‌شوند. این امر به ویژه در مورد مدیری در نقش پلیس که با واکنش‌های منفی و حتی خنده مخاطبان مواجه شده، مشهود است؛ چرا که نقش او به دلیل ضعف‌های روایی، از جدیت و باورپذیری لازم برخوردار نیست. این نشان می‌دهد که در یک اثر سینمایی، کیفیت بازیگری تا حد زیادی به کیفیت فیلمنامه و کارگردانی وابسته است و بدون یک بستر قوی، حتی بهترین بازی‌ها نیز به هدر می‌روند.  

کارگردانی: آزمونی دشوار در ژانری ناآشنا

مهران مدیری در دومین تجربه سینمایی خود، پس از «ساعت ۵ عصر» که آن نیز با انتقادات فراوان روبرو بود، تلاش کرده تا از ژانر کمدی که در آن استاد است، به ژانر درام پلیسی تغییر مسیر دهد. این تغییر ژانر برای یک کارگردان، ریسکی بزرگ و به منزله «خودکشی حرفه‌ای» تلقی می‌شود. اگرچه برخی معتقدند مدیری در این تغییر ژانر «چندان هم بد عمل نکرده است»، اما این نظر در اقلیت است و عمده تحلیل‌ها به ضعف‌های کارگردانی او در این اثر اشاره دارند.  

کارگردانی فیلم «آنقدر آشفته است که به سختی می‌توان آن را یک فیلم سینمایی نامید». صحنه‌های مهمانی با تعداد زیادی مهمان بی‌هدف و شلوغی بی‌دلیل، نمونه‌ای از این آشفتگی است. تصمیم کارگردان برای اجرای کامل سه قطعه موسیقی در صحنه مهمانی، «زمان مفید» موقعیت مهمانی را به شدت کاهش داده و نشان‌دهنده اولویت‌بندی نادرست عناصر فیلم است. این انتخاب، به جای پیشبرد داستان، به هدر رفتن زمان و کاهش ریتم فیلم منجر شده است. برخی منتقدان تا آنجا پیش رفته‌اند که می‌گویند «بعید است کسی حتی در میان دانشجویان سینما بتواند اثری به این بدی بسازد و آن را به سینما عرضه کند.» این نقد، اشاره به ضعف‌های بنیادین در اصول کارگردانی دارد و نشان می‌دهد که فیلم از حداقل استانداردهای یک اثر سینمایی حرفه‌ای فاصله زیادی دارد.  

کارگردانی مدیری در این فیلم، به دلیل بی‌منطقی‌های روایی و عدم تطابق با واقعیت‌های روز جامعه، مورد انتقاد قرار گرفته است. این امر نشان می‌دهد که کارگردان «سر در هوا دارد» و «در این جامعه زندگی نمی‌کند». این وضعیت، به ویژه برای هنرمندی که در آثار تلویزیونی خود همواره به مسائل اجتماعی و روزمره مردم می‌پرداخت، جای تعجب دارد. برخی منتقدان، ساخت این فیلم را نتیجه اولویت دادن به «پول‌سازی» بر «اصالت هنری» دانسته‌اند که به ضرر فیلم و جامعه تمام شده است.  

ریسک تغییر ژانر در مورد مدیری، به دلیل عدم تسلط کافی بر قواعد ژانر جدید و همچنین عدم تطابق با انتظارات مخاطبان از «برند مدیری»، به یک شکست بزرگ منجر شده است. موفقیت در یک ژانر خاص، لزوماً به معنای توانایی در ژانرهای دیگر نیست. این فیلم نشان می‌دهد که مدیری در سینما، به ویژه در ژانر درام، هنوز راه درازی در پیش دارد و تجربه‌های قبلی‌اش («ساعت ۵ عصر» که حتی از این هم بهتر ارزیابی شده) نیز این نکته را تایید می‌کنند. این امر می‌تواند به عنوان یک هشدار برای هنرمندانی باشد که به دلیل محبوبیت در یک حوزه، بدون آمادگی کافی وارد عرصه‌های جدید می‌شوند.

این وضعیت، همچنین نشان‌دهنده یک چالش عمیق در سینمای ایران است، جایی که نام و «برند» یک هنرمند گاهی اوقات می‌تواند بر کیفیت واقعی اثر سایه افکند. «ساعت ۶ صبح» مثالی بارز از این پدیده است؛ با وجود نام مدیری، فیلم از حداقل استانداردهای سینمایی برخوردار نیست. این امر سوالاتی را درباره انگیزه ساخت چنین آثاری (آیا صرفاً تجاری است؟) و مسئولیت هنرمندان در قبال مخاطبانشان مطرح می‌کند. این تضاد میان «برند شخصی» و «کیفیت هنری» می‌تواند به مرور زمان به اعتبار هنرمند آسیب جدی وارد کند و اعتماد مخاطب را از بین ببرد.

بازتاب‌ها و نظرات عمومی: طوفانی از انتقادات و چند صدای متفاوت

«ساعت ۶ صبح» با اجماع تقریباً کامل منتقدان بر ضعف‌های بنیادین آن مواجه شده است. اکثر منتقدان این اثر را «بسیار ضعیف»، «مزخرف‌ترین فیلمی که به عمرم دیدم» و «بی‌محتوا» توصیف کرده‌اند. میثم کریمی، منتقد مووی‌مگ، به صراحت به فیلم نمره «بی‌ارزش» داده است. حتی برخی این فیلم را در مقایسه با «ساعت ۵ عصر» (که آن نیز ضعیف بود) «روند عجیب‌تری» دانسته‌اند و «ساعت ۵ عصر» را در مقابل آن «یک شاهکار هنری» به حساب آورده‌اند.  

فضای نظرات کاربران و مخاطبان در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز مملو از ناامیدی و نارضایتی شدید است. عباراتی چون «حیف اینترنت»، «شکنجه‌آورترین فیلمی که دیدم»، «توهین مستقیم به تماشاگر»، «بی‌محتوا و بی‌سر و ته» و «فاجعه‌ای دردناک از سینمای ایران» به وفور دیده می‌شود. برخی کاربران حتی گزارش داده‌اند که مردم در حین اکران فیلم، سالن سینما را ترک کرده‌اند. بسیاری از مخاطبان معتقدند مدیری «همان مجری باشد بهتر است» و «اعتبار چند ساله‌اش را نابود می‌کند». این فیلم هزاران سوال بی‌منطق در ذهن مخاطبان شکل داده که فیلم به آن‌ها پاسخ نمی‌دهد.  

در کنار این اجماع منفی، تفسیرهای خاص و بحث‌برانگیزی نیز مطرح شده است. همانطور که پیش‌تر ذکر شد، برخی این بی‌منطقی‌ها را عمدی و در راستای «کمدی زیرپوستی» یا «سخره گرفتن» ژانر پلیسی اجتماعی می‌دانند. عده‌ای دیگر، فیلم را حاوی پیامی عمیق‌تر در مورد «زورگویی‌ها و قوانین بی‌منطق حکومت» و «بازی با زندگی و سرنوشت جوانان» می‌دانند. نظریه مربوط به انهدام پرواز ایران-اوکراین و عدم توانایی مدیری در بیان کامل آن به دلیل سانسور، نیز در میان نظرات کاربران دیده می‌شود. در مقابل، برخی کاربران به شدت از فیلم به دلیل «تصویر زشت و وقیحی که از کشورمان تو جهان پخش می‌کنید» و «عقده و کینه و نفرت‌پراکنی» انتقاد کرده‌اند و معتقدند هنرمندان ایرانی نباید با پول کشور رشد کنند و سپس «به نظام لگد بزنند».  

این قطبی‌شدن شدید واکنش‌ها، به جای اینکه نشان‌دهنده اثری پیچیده و چندلایه باشد، بیشتر به این معناست که فیلم یا به قدری ضعیف است که مخاطبان به دنبال توجیهی برای آن می‌گردند، یا اینکه پیام اصلی آن (اگر وجود داشته باشد) به قدری مبهم و نامشخص است که هر کس آن را به سلیقه خود تفسیر می‌کند. این وضعیت به اعتبار کلی فیلم و حتی کارگردان لطمه می‌زند، زیرا نشان می‌دهد که اثر نتوانسته یک تجربه مشترک و یکپارچه برای مخاطبانش ایجاد کند. این می‌تواند به عنوان یک مطالعه موردی در مورد «شکست ارتباطی» یک اثر هنری با مخاطب، حتی در حضور یک چهره محبوب، مورد بررسی قرار گیرد.

درس‌هایی از یک تجربه ناموفق

فیلم «ساعت ۶ صبح» به کارگردانی مهران مدیری، با وجود تلاش برای ورود به ژانری متفاوت و بهره‌گیری از نام یک چهره محبوب، نتوانسته انتظارات را برآورده کند. ضعف‌های اساسی در روایت، از جمله عدم منطق و باورپذیری در اتفاقات کلیدی و شخصیت‌پردازی شتاب‌زده، به همراه آشفتگی در کارگردانی و عدم تسلط بر قواعد ژانر درام، به اثری منجر شده که از سوی غالب منتقدان و مخاطبان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.  

  • لزوم بازگشت به اصول اولیه فیلمسازی و توجه عمیق‌تر به فیلمنامه و منطق روایی، به جای تکیه بر نام و حواشی.
  • در صورت تمایل به تغییر ژانر، همکاری با فیلمنامه‌نویسان و مشاوران متخصص در آن ژانر برای درک عمیق‌تر قواعد و ظرایف آن.
  • تجدید نظر در فاصله گرفتن از واقعیت‌های روز جامعه و تلاش برای خلق آثاری که با مخاطب امروز ارتباط برقرار کنند و دغدغه‌های واقعی او را بازتاب دهند.
  • پرهیز از ساخت آثار صرفاً تجاری که به اعتبار هنری او لطمه می‌زنند و تمرکز بر کیفیت هنری.
  • شاید بازگشت به ژانر کمدی که در آن تبحر دارد، یا حداقل، انتخاب پروژه‌هایی با تیم حرفه‌ای‌تر و بودجه مناسب‌تر که اجازه پرداخت کافی به عناصر سینمایی را بدهند.

کارنامه یک عمر فعالیت هنری امین تارخ

به مناسبت سالگرد درگذشت هنرمند پیشکسوت،به کارنامه یک عمر فعالیت هنری امین تارخ دوباره نگاهی می‌اندازیم؛ کارنامه‌ای که بر صحنه و قاب، از سال‌های آغازین انقلاب تا دهه‌های بعد، با نقش‌هایی ماندگار و شخصیت‌هایی تأثیرگذار نگاشته شد.

به گزارش هنرنشان، در سپیده‌دمی از شهریور ۱۴۰۱، سینمای ایران یکی از چهره‌های شاخص خود را از دست داد. امین تارخ، بازیگر، مدرس و فعال فرهنگی، در ۶۹ سالگی و بر اثر ایست قلبی، دیده از جهان فروبست. اما نام، صدا و تصویر او هنوز در حافظه‌ی جمعی مردم و در تاریخ هنر ایران باقی مانده است.

تولد یک ستاره

امین تارخ در بیستم مرداد ۱۳۳۲ در شهر شیراز، در خانواده‌ای فرهنگی دیده به جهان گشود. او از همان نوجوانی شیفته‌ی هنر نمایش بود. پس از پایان تحصیلات متوسطه، در دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه‌ی دانش، وارد دانشکده‌ی هنرهای دراماتیک شد. او همچنین تحصیلات خود را در رشته مدیریت فرهنگی ادامه داد و در طول زندگی، تلفیقی از دانش، تجربه و احساس را در کارنامه‌اش به ثبت رساند.

نخستین حضور جدی امین تارخ در سینما به فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۰ بازمی‌گردد؛ اثری نمادین و سیاسی که در آن، تارخ با بازی درخشانش تحسین منتقدان را برانگیخت.

در دهه ۶۰، او با ایفای نقش در سریال ماندگار «سربداران» (۱۳۶۳) به کارگردانی محمدعلی نجفی، به چهره‌ای شناخته‌شده در میان مردم تبدیل شد. بازی او در نقش قاضی القضات شیوایی کلام و صلابت شخصیت را در ترکیبی هنرمندانه به نمایش گذاشت.

حضور در تئاتر: ریشه در عمق صحنه

پیش از آن‌که به ستاره‌ای سینمایی و تلویزیونی تبدیل شود، تارخ کار خود را از تئاتر آغاز کرد؛ جایی که بازیگر با بدن و صدا و ذهن، نقش را می‌زید. او در دهه ۵۰ در نمایش‌های متعددی حضور داشت و با کارگردانانی چون بهرام بیضایی، آربی آوانسیان و داوود رشیدی همکاری کرد.تجربه‌ی تئاتری او، پایه‌گذار سبک بازیگری او در قاب تلویزیون و سینما شد؛ سبکی مبتنی بر کنترل احساس، وضوح بیان، و تسلط بر زبان بدن.

درخشش در سینما

ورود این هنرمند به سینما با بازی در فیلم نمادین «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۰) به کارگردانی بهرام بیضایی رقم خورد؛ اثری فلسفی، تاریخی و سیاسی که بازی تارخ در آن تحسین گسترده‌ای برانگیخت.

از جمله فیلم‌های برجسته‌ی سینمایی او می‌توان به:

  • «سارا» (داریوش مهرجویی) – ۱۳۷۱: اقتباسی از خانه عروسک اثر ایبسن؛ بازی درخشان تارخ در نقش همسر محافظه‌کار و در عین حال آسیب‌پذیر «سارا» مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
  • «دلشدگان» (علی حاتمی) – ۱۳۷۰: با نقش‌آفرینی درخشان در کنار بازیگرانی چون جمشید مشایخی، تارخ تصویری از هنرمندی سنتی را به‌نمایش گذاشت.
  • «مجسمه» (ابراهیم حاتمی‌کیا) – ۱۳۷۱: در این فیلم روانشناسانه و فلسفی، تارخ یکی از نقش‌های متفاوت کارنامه‌اش را ایفا کرد.
  • «پرونده هاوانا» (علیرضا رئیسیان) – ۱۳۸۵: بازی در نقش پزشکی مهاجر با درونیات پیچیده، نقطه عطفی در دوران میانسالی حرفه‌ای او بود.

تلویزیون: محبوب دل مردم

امین تارخ با تلویزیون پیوندی عمیق داشت و آثارش در این عرصه، گسترده‌ترین طیف مخاطبان را جذب کرد.

از جمله مهم‌ترین سریال‌های او:

  • «سربداران» (۱۳۶۳): در نقش قاضی‌القضات؛ تصویری کاریزماتیک و رعب‌آور از اقتدار سیاسی.
  • «بوعلی سینا» (۱۳۶۴): با ایفای نقش پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی، تارخ چهره‌ای علمی و انسانی را به نمایش گذاشت.
  • «در چشم باد» (مسعود جعفری‌جوزانی، ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸): در نقش پدر خانواده‌ای در بستر تحولات تاریخی ایران؛ نقشی احساسی، نوستالژیک و پراحساس که اوج بلوغ بازیگری‌اش را نشان داد.
  • «پدر» (۱۳۹۷): در نقش پدری سخت‌گیر و مذهبی، که در تضاد با خواست فرزند خود قرار می‌گیرد؛ از آخرین حضورهای تلویزیونی او که مورد توجه مخاطبان جوان نیز قرار گرفت.

دیدگاه منتقدان

منتقدان، امین تارخ را بازیگری چندلایه، متفکر و بی‌تظاهر توصیف کرده‌اند. او از آن دسته بازیگرانی بود که نقش را «زندگی» می‌کرد، نه «اجرا». به باور بسیاری، قدرت اصلی او در کنترل احساسات و انتقال آن بدون اغراق نهفته بود؛ ویژگی‌ای که باعث شد در نقش‌های متفاوت، از عارف و فیلسوف گرفته تا قاضی و پدر سنتی، باورپذیر باقی بماند.

منتقد سینما، هوشنگ گلمکانی، درباره او نوشته است:
«امین تارخ بازیگری بود که نقش را از درون درک می‌کرد. او در هر نقش، تصویری انسانی و چندبُعدی ارائه می‌داد؛ حتی اگر در ظاهر نقش، شخصیت ساده‌ای دیده می‌شد.»

استاد، معلم، پدر هنری

در سال ۱۳۷۳، تارخ با تأسیس آموزشگاه بازیگری امین تارخ، تأثیر خود را از پرده به پشت‌صحنه نیز گسترش داد. هنرجویان زیادی، از جمله بازیگران مطرح نسل جدید، از کلاس‌های او برخاسته‌اند. او آموزش را نه فقط انتقال تکنیک، بلکه پرورش شخصیت هنری می‌دانست.

بدرود با صحنه

در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱، پس از مدتی ابتلا به بیماری قلبی، امین تارخ درگذشت. فقدان او نه تنها در عرصه بازیگری، بلکه در حوزه‌ی آموزش و اخلاق هنری نیز احساس شد. پیکرش با احترام فراوان در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت.

کارنامه کاظم نظری در مدیریت تئاتر کشور

کاظم نظری مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت از سمت خود استعفا کرد.

به گزارش نوپیام به نقل از هنرنشان، کاظم نظری که پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم در اسفند ۱۴۰۰ به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد، بیش از دو سال این مسئولیت را بر عهده داشت. در حکم وزیر فرهنگ خطاب به وی بر «توسعه کمی و کیفی» هنرهای نمایشی و «ترویج گفتمان انقلاب اسلامی» تأکید شده بود. بر این اساس، وی سیاست‌های کلانی چون گسترش پرورش استعدادهای نمایشی، تثبیت جایگاه تولیدات انقلابی-دینی و بازسازی ساختار مدیریتی تئاتر کشور را در دستور کار قرار داد. نظری طی دوره مدیریتش از تشکیل «شورای سیاست‌گذاری» برای اصلاح شیوه‌نامه‌ اجرا در تالارهای دولتی و پیشنهاد تاسیس «سازمان تئاتر کشور» و «بنیاد تئاتر ملی» خبر داد تا به گفته خود، موانع پیش‌روی توسعه هنر تئاتر برطرف شود.

حمایت‌ها و چالش‌های هنرمندان

نظری در طول دوره مدیریت خود به مسائلی چون بهبود وضعیت سالن‌ها و تأمین بودجه‌ تولید تئاتر توجه داشت، اما کمبود اعتبارات را بارها مطرح کرد. او از «بودجه ناچیز» حوزه تئاتر و «عدم همراهی» دستگاه‌های دیگر با هنر نمایش ابراز گله‌مندی کرد و خواستار ترغیب سایر نهادها به حمایت از تئاتر شد. در مقابل، با اجرایی شدن مصوبات جدید، از جمله تصویب «بودجه ویژه بنیاد تئاتر ملی»، وی اعلام کرد که توانست تامین مالی ده اثر فاخر ملی و ایرانی را پس از راه‌اندازی این بنیاد جلب کند؛ بودجه‌ای مستقل که جدا از اعتبارات عادی تئاتر در نظر گرفته شده است. در این دوره، با هماهنگی وزارت ارشاد و نهادهای مربوط، سایت‌های «گیشه تئاتر» (فروش آنلاین بلیت) و «سامانه اطلاعات تئاتر کشور» راه‌اندازی شدند تا شرایط نقدسازی و دسترسی شفاف به اطلاعات جشنواره‌ها و اجراها تسهیل شود از سویی دیگر، برخی گروه‌های تئاتری و هنرمندان هم با مشکلاتی مواجه بودند؛ برای مثال پرسش‌هایی درباره نحوه کار شورای نظارت و ارزشیابی آثار مطرح شد. نظری اما با اشاره به دستورالعمل شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن دفاع از حضور «دوستان حوزه علمیه» در این شورا، توضیح داد که آنان هم تحصیلات تئاتری دارند و در مواردی از جمله نمایش «مخاطب»، حامی استمرار اجرا بودند او همچنین خاطرنشان کرد که پیگیری مستقیم گروه‌ها از طریق وی ممکن است و مسئولیت نهاد نظارت را خود برعهده گرفت تا از ابهام در فرایندها بکاهد.

عملکرد جشنواره‌های تئاتر

در دوره مدیریتی کاظم نظری، برگزاری جشنواره‌های مهم تئاتر کشور همچون جشنواره ملی تئاتر فجر و جشنواره‌های منطقه‌ای پیگیری شد. وی در آستانه چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر (دی‌ ۱۴۰۲) با صدور پیامی بر نقش جشنواره‌ها در بازنمایی ارزش‌های انقلاب اسلامی و ایجاد همدلی اجتماعی تأکید کرد. همچنین بیست و هفتمین جشنواره سراسری تئاتر مناطق کشور پس از چند سال وقفه، به همت ادارات کل استان‌ها و با همراهی فعالان تئاتری دوباره برگزار گردید و نظری آن را «مطالبه فعالان و هنرمندان» توصیف کرد مدیرکل تئاتر در گزارش‌ها عنوان کرد که با وجود مشکلات بودجه‌ای، برگزاری جشنواره‌های منطقه‌ای را لغو نکرد و فعالیت آنان را در چهار منطقه کشوری «با شکوه» ادامه داد. به گفته وزیر ارشاد در این دوره، اعتبار جشنواره تئاتر فجر به‌طور محسوسی افزایش یافت و از حدود ۶–۷ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۳۵ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ رسید. این رشد بودجه موجب شد تا برنامه‌های فجر و دیگر جشنواره‌های ملی و بین‌المللی با گستره مخاطب بالاتری برگزار شود.

تولیدات مهم تئاتری

از تولیدات شاخص دوره نظری می‌توان به پشتیبانی از ده اثر فاخر ملی اشاره کرد که با تصویب «بنیاد تئاتر ملی» تأمین بودجه شدند. علاوه بر این، او از همکاری با گروه‌های مشهور شهرهای مختلف خبر داد که آثار بومی‌سازی شده در زمینه تئاتر خیابانی و عروسکی را تقویت می‌کردند. تأکید بر حمایت از «تربیت استعدادهای کودک و نوجوان» نیز در برنامه‌های سال جدید هنری مطرح شد. به گفته خود نظری، چنین برنامه‌هایی تلاشی برای تضمین آینده تئاتر کشور است.نظری نیز در دوره مدیریت خود برنامه‌های مختلفی را از جمله شکل‌گیری سازمان تئاتر، حمایت از تئاتر استان‌ها، افزایش ظرفیت‌های سخت‌افزاری و همچنین افزایش بودجه تئاتر پیگیری کرد.

بودجه و منابع مالی

در دوره کاظم نظری تحولات چشمگیری در تخصیص بودجه به تئاتر رخ داد. مطابق آمار رسمی، بودجه جشنواره تئاتر فجر از حدود ۶–۷ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۳۵ میلیارد تومان در ۱۴۰۲ افزایش یافت وزیر فرهنگ نیز از سه برابر شدن اعتبارات معاونت امور هنری خبر داد و اشاره کرد که قانون بودجه (تبصره ۹ بند ه) سهم ویژه‌ای برای تئاتر تعریف کرده است. علاوه بر این، سرانه حمایتی از انجمن‌های تئاتر استانی از ۱۰ میلیون تومان (سال‌های گذشته) به یک میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ افزایش یافت که خود اقدامی عملی در جهت حمایت از نمایش مناطق به شمار می‌رود با این حال، نقدهایی نیز درباره شفافیت هزینه‌کرد وجود داشت؛ برخی هنرمندان معتقد بودند بخشی از فرایندها هنوز مبهم است. اما مسئولان اعلام کردند هیچ برنامه‌ای به دلیل کمبود بودجه لغو نشده و منابع لازم برای اجرای طرح‌ها مهیا شده استو

بازخورد هنری و رسانه‌ای

واکنش‌ها به مدیریت کاظم نظری عمدتاً متنوع بود. در گزارش‌های رسمی، وی به عنوان مدیری جهادگر معرفی شد که پایان هر دوره عروجی برای تجدید قوا می‌داند. رسانه‌ها به نقل از او نوشتند که ضمن سپاسگزاری از هنرمندان و انجمن‌های تئاتر، امید دارد «خانواده تئاتر ایران همیشه همدل باشد» و «چراغ صحنه‌ها روشن بماند». از سوی دیگر، برخی فعالان و منتقدان تئاتر نگرانی‌هایی درباره سازوکارهای جدید نشان دادند؛ برای مثال درباره صدور مجوزها و دخالت احتمالی نظارت‌های صنفی هشدار دادند. نظری در چند گفت‌وگو در مقابل از عدم دخالت مستقیم نهادهای بیرونی در اداره تئاتر صحبت کرد و گفت هر هنرمندی که علیه نظام اسلامی حرکت نکند «مشکلی برای فعالیتش وجود نخواهد داشت». او همچنین اهمیت نقد سازنده را پذیرفت اما با کسانی که بدون ارائه راهکار صرفاً اعتراض می‌کنند، برخورد کرد؛ این رویکرد برخی را به یاد مسائل «سانسور» انداخت که خود نظری می‌گوید با آن مخالف است. به طور کلی بازتاب‌ها در رسانه‌ها بیش‌تر تحلیلی بود و کمتر به فراز و نشیب‌های شخصی پرداخت؛ حتی پس از استعفا، طی یادداشتی وزیر فرهنگ و اسماعیلی (مدیرکل سابق تئاتر) از هنرمندان تشکر کرد و خواستار همدلی بیشتر شد.

استعفا و دلایل آن

در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر استعفای کاظم نظری از سمت مدیرکلی هنرهای نمایشی منتشر شد؛ هرچند دلایل رسمی اعلام نشد. خود نظری در گفت‌وگویی ضمن اشاره به پایان «ماموریت دو ساله‌»اش، از بازگشت به دانشگاه سخن گفت و گفت که «بالاخره هر آمدنی رفتنی دارد». او تأکید کرد استعفا را به معنای قطع همکاری نمی‌داند و از همه مجموعه فرهنگ و هنر قدردانی کرد. رسانه‌ها در این باره نوشتند که استعفای او بدون اعلام علت مشخصی رخ داده و کناره‌گیریش در حالی بود که دبیران جشنواره‌های پیش‌رو هنوز انتخاب نشده بودند.

در مجموع، دوره مدیریت کاظم نظری با اهداف فرهنگی ویژه و تلاش برای تقویت زیرساخت‌های تئاتر همراه بود؛ هرچند برخی پرسش‌ها و انتقادها درباره نحوه اجرا و اولویت‌گذاری‌ها همچنان مطرح است. تجربه او همچنین نشان داد که رفع موانع سازمانی و تأمین بودجه می‌تواند رونق نسبی در این حوزه پدید آورد. خروج نظری و ورود مدیران بعدی فرصتی است تا کارنامه مدیریتی او توسط جامعه هنری مورد ارزیابی قرار گیرد و درس‌های آن برای تدوین سیاست‌های آینده هنرهای نمایشی مورد استفاده قرار گیرد.

پس از نظری، حمید نیلی با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هدایت این مرکز را به عهده گرفته است.

تئاتر دانشگاهی ایران حذف شد؟

از آبان ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۲ جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برد و خبری از برگزاری آن نیست، تاکنون وعده‌های مکرری برای برگزاری مجدد آن منتشر شده است اما تاکنون به نتیجه نرسیده‌اند. این وضعیت، نگرانی‌های جدی در میان دانشجویان و فعالان تئاتر دانشگاهی ایجاد کرده است.

به گزارش نوپیام به نقل از رسانه هنرنشان این جشنواره یکی بیست و سه دوره از مهمترین رویدادهای تئاتری ایران کشور قلمداد شده است، چرا که برگزاری یا لغو شدن این نقش مهمی درشکل فضای تئاتر دانشگاهی کشور داشته است. برگزاری این رویداد در سالیان گذشته موجب شناسایی و پرورش استعدادهای نوظهور شده است چرا که این جشنواره تئاتر دانشگاهی بستری برای معرفی استعدادهای جوان و خلاق در عرصه هنرهای نمایشی شده است و همچنین باعث تقویت آموزش و پژوهش در تئاتر با ایجاد فضای رقابتی و تبادل تجربیات و شکل‌گیری پژوهش محور شده است. افزایش مخاطب و اجرا تئاتر نیز می توان دستاورد این جشنواره دانست.

این رویداده باعث افزایش انگیزه و نشاط در میان دانشجویان شده است و به عنوان محرکی برای فعالیت‌های فرهنگی و هنری در دانشگاه‌ها عمل کرده است واما نبود آن باعث شده است ما دراین حوزه کاهش انگیزه و فعالیت‌های هنری دانشگاهی، تضعیف جایگاه تئاتر دانشگاهی و از دست رفتن فرصت‌های شغلی و حرفه‌ای را شاهد باشیم.

با توجه به اهمیت جشنواره تئاتر دانشگاهی در پرورش استعدادها، ارتقای آموزش و افزایش نشاط در میان دانشجویان، ضروری است که مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور هرچه سریع‌تر برای برگزاری این رویداد برنامه‌ریزی کنند. تداوم این بلاتکلیفی می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به بدنه تئاتر دانشگاهی وارد کند و نسل آینده هنرمندان را از فرصت‌های رشد و شکوفایی محروم سازد. برگزاری این جشنواره نه تنها کافی نیست بلکه باید از این دست رویداد در دانشگاه های مختلفی در کوشه کوشه این طراحی گردد تا تنها از مرکز گرایی فاصله بگیرم بلکه دانشگاه بیش از بیش فرصت بروز خود را در جامعه پیدا نماید.

نمایشگاهی در ژینوس با یادواره خسرو پیرهادی(کاسرو)

من مادرم اهل ترکیه است و پدرم بواسطه مسافرتی که به ترکیه داشتند با مادرم در دانشگاه آشنا و با هم ازدواج می‌کنند چون مادرم اسم خسرو را سخت تلفظ می‌کردند و همیشه کاسرو می‌گفتند به ذهنم این ایده رسید که اسم مجموعه خود را کاسرو بگذارم.
ادامه مطلب

برگزاری نمایشگاه نقاشی «ستارگان هنر» در برج آزادی 

نمایشگاه گروهی نقاشی «ستارگان هنر» در نگارخانه‌های برج آزادی برگزار شد.

به گزارش علیرضا نیاکان، این نمایشگاه با حضور مهمانان ویژه آقایان رحیم نوه سی_جلال الدین سخا_احمدکوچکیان_هومن شیخ بشارتی همراه با102 هنرمند نقاش از سراسر کشور با 128 اثر در سایز‌های مختلف با سبک و تکنیک‌های مختلف به سرپرستی ” آرزو مومنی اصل ” به نمایش گذاشته شدهمچنین دراین نمایشگاه تندیس ویژه گالری نقاشی آرزوبه خانم سمیرا کردلو اختصاص یافت.